جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

خانواده فعالین کارگری دربند، از رنجها و ظلمهای رفته بر آنان سخن می گویند


در آستانه روز جهانی کارگر و در تداوم فشارها بر فعالان کارگری رضا شهابی، فعال کارگری و عضو سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران بعد از نزدیک به 23 ماه بلاتکلیفی از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.

ربابه رضایی همسر رضا شهابی با ابراز ناراحتی از این حکم به "جرس" می گوید: "با وکیل همسرم تماس گرفته بودند و با هم که به دادگاه رفتیم در آنجا گفتند به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس و به اتهام تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی نیز به پنج سال حبس محکوم شده است که در مجموع شش سال می شود. البته این حکم دادگاه بدوی است و حالا ما تا بیست روز فرصت داریم که به این حکم اعتراض کنیم. هنوز هم نمی دانم خود رضا از این حکم خبر دارد یا نه؟ امسال سال خوبی نبود اول مادر همسرم با آن رنج و درد دوری رضا از دنیا رفت و حالا هم در آستانه روز کارگر این حکم را دادند اما باز امیدواریم که دادگاه تجدیدنظر او را تبرئه کند زیرا همه می دانند که او بی گناه است."

بهنام ابراهیم زاده یکی دیگر از این فعالان کارگری است که به جرم اعتراض بر وضعیت دشوار کارگران و کودکان خیابانی ماهها در پشت میله های زندان بسر می برد. این فعال کارگری نه تنها در حال گذراندن حکم غیرعادلانه پنج سال است، بلکه از ابتدایی ترین حقوق یک زندانی هم محروم است.

رحمان ابراهیم زاده، پدر بهنام در خصوص آخرین وضعیت فرزندش به "جرس" می گوید: "دو و سه بار در همین ماه فروردین دنبال کارهایش رفتم اما فقط می گویند رسیدگی می کنند. معلوم نیست چه زمانی می خواهند رسیدگی کنند؟ هیچ جواب مشخصی نمی دهند. بهنام از نظر جسمانی حال خوبی ندارد و گوش درد و سر درد دارد. کلیه هایش هم ناراحت است و درد می کشد. با پیگیری زیادی که کردم یکبار او را به بهداری زندان اوین بردند و با وجودیکه پزشک اوین گفته باید تحت درمان قرار بگیرد، نه اجازه می دهند ما او را دکتر ببریم و نه خودشان او را به بیمارستان منتقل می کنند."

همسر این فعال کارگری در بند با ابراز ناراحتی از محدودیت ها می گوید: "خیلی پیگیری کردیم که به مرخصی بیاید و دکتر برود اما اصلا جواب نمی دهند و موافقت نمی کنند. همسرم سردرد و گوش درد دارد علتش هم بخاطر همان فشارهایی است که به او آوردند. من ساکن تهران هستم و با پسرم  ملاقات کابینی هفتگی داریم اما پدر و مادرش از راه دور می آیند و نمی توانند هر هفته به ملاقاتش بروند. بعد از عید یک ملاقات حضوری دادند اما فقط به پدر بهنام اجازه دادند او را حضوری ملاقات کند. حتی قبل از عید هم بعضی از بچه ها را گذاشتند بروند آنطرف شیشه اما گفتند پسر من بزرگ است و نمی شود برود. پسرم سیزده سالش است و خیلی هم ناراحت شد. حالا همسرم بی گناه در زندان است و ناراحت هستیم هیچ، این فشارها را هم می آورند."

پدر این فعال کارگری با تاکید بر فشارها ادامه می دهد: "یک ملاقات حضوری به من دادند اما نگذاشتند مادر و همسر و فرزند بهنام در این ملاقات باشند. تمام قصدشان شکنجه بهنام و ما است وگرنه اگر مادر و همسر و فرزند بهنام او را حضوری ملاقات کنند چه اشکالی دارد؟ فقط می خواهند ما را اذیت کنند. هر چه خواهش کردم که حداقل بگذارند پسر بهنام در این ملاقات باشد و پدرش را از نزدیک ببیند و در آغوش بگیرد اجازه ندادند...مادرش هم خیلی ناراحت بود اما چکاری از دستش بر می آید خود بهنام هم ناراحت شد. دستمان به جایی بند نیست و کسی به حرفمان گوش نمی کند. ماهی یکبار به تهران می آیم و به تمام ارگانهایی که به ذهنم می رسد از دادستانی تا رئیس زندان اوین مراجعه می کنم اما هیچ جوابی نمی دهند."

مسئولین در حالی مادر بهنام را از آغوش کشیدن فرزندش محروم کرده اند که این مادر دردمند مسیر طولانی اشنویه تا تهران را به سختی برای دیدن روی فرزندش طی می کند تا او را از پشت شیشه های کدر برای دقایقی ببیند.

عایشه مدرسی مادر بهنام در دلنوشته ای خطاب به فرزندش نوشته است: " تو که اکنون پشت میله های زندانی و ماه هاست حتی در آغوش کشیدن تو از ما دریغ شده است. من نمی دانم چرا و به چه جرمی تو پشت میله های زندان هستی در حالی که تنها گناهت این بوده که نتوانسته ای نسبت به جامعه و سرنوشت انسانها بی تفاوت بمانی. آنها من و تو را از کوچکترین حقوق خود محروم کرده اند، تو حتی نمی توانی به مرخصی بیایی و من نمی توانم به عنوان یک مادر به جز از پشت میله ها تو را ببینم. اما با همه اینها به همه کسانی که چنین سرنوشتی را برای تو رقم زده اند اعلام می کنم که من به فرزندم افتخار می کنم و از خداوند شاکرم که فرزندی به من داده که تنها به وظایف انسانی خود عمل کرده است."

رحمان ابراهیم زاده که خود یکی از کارگران شریف و زحمتکش کشور است با ابراز تاسف از وضعیت بد کارگران و فعالان کارگری خاطرنشان می کند: "من فقط برای پسر خودم که فعال کودک و کارگری است ناراحت نیستم، بلکه برای همه کارگران و فعالان کارگری که در زندان هستند ناراحت هستم. امروز از حکم شش سال آقای رضا شهابی باخبر شدم و واقعا شوکه شدم. او هم مثل پسر خودم فعال کارگری است و اینگونه روزهایش را در زندان می گذراند. واقعا تاسف آور است که جمهوری اسلامی با فعالین کارگری چنین برخوردهایی می کنند. خدا شاهد است هیچوقت از یادم نمی رود که بهنام چقدر برای کارگران و کودکان خیابانی رنج می کشید و همیشه دغدغه آنها را داشت و از وضعیت آنها ناراحت بود. آخر هم بخاطر همین دلسوزی ها و دغدغه هایش به جای پاداش، با زندان از او تجلیل کردند..."

بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل آزاد کارگری در ابتدا از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به 20 سال حبس تعزیری محکوم شد اما پرونده او با اتهامات مطرح شده به دادگاه تجدید نظر و پس از آن به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که هر دو ارگان حکم صادره را "غیر" عادلانه خواندند. اما پرونده باردیگر به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب برای محاکمه ارجاع داده شد و این حکم به پنج سال کاهش یافت.
پدر بهنام ابراهیم زاده در پایان می گوید: "من روز جهانی کارگر را به تمامی کارگران زحمت کش دنیا تبریک می گویم و امیدوارم روزی برسد که همه قدردان زحمات آنها باشند."

گفتنی است، بهنام ابراهیم زاده در پیامی به مناسبت سال نو خطاب به مردم نوشته است که مردم آزادخواه، من بهای وفاداری به مردم و کارگران را با زندگی ام خواهم داد و به کارگران و تمامی هم طبقه ای هایم می گویم و اطمینان دارم بذری که در اندیشه و جدان شریف هزاران کارگر ایرانی کاشته شده هرگز قابل از بین بردن نیست و به نام منافع مقدس کارگران کشور و مردم عزیز از شما می خواهم ایمان داشته باشید که آینده از آن ماست. جنایت و سرکوب، زندان و خفقان تاریخ را متوقف نخواهد کرد. این کوچه ای بن بست است که گشوده خواهد شد."

همچنین ابراهیم مددی نایب رئیس سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه كه بعد از گذشت بیش از سه سال زندان در نهم آذرماه سال گذشته با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود در شانزدهم همان ماه با عدم تمدید مرخصی مجددا به زندان بازگشت.
همسر ابراهیم مددی در خصوص آخرین وضعیت او تنها به این نکته اشاره می کند که همسرش در اواخر فروردین ماه با پایان دوران محکومیتش از زندان آزاد خواهد شد. او در این روزها با انتظار چشم به در دوخته تا این سالهای رنج و دوری به پایان برسد و همسرش به آغوش خانواده بازگردد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر