جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه

مادر سهراب اعرابی: دنبال آگاهی و زندگی هستیم، نه خشونت و انتقام/ ظلم‌ها پنهان نخواهد ماند


کلمه – سپند میریوسفی:
مادر سهراب اعرابی می گوید امسال پسرش ۲۳ ساله شده است. او می گوید: برای من سهراب هنوز نمرده و برای دیگران هم همین طور است. به خاطر اینکه حس اش می کنم. نه تنها سهراب بلکه احساس تمام بچه هایی که در این راه کشته و شهید شدند، در وجود تک تک جوانان هست و راه شان همان طور که آنها بودند ادامه پیدا می کند.
پروین فهیمی در سالروز تولد پسرش در گفت و گو با خبرنگار کلمه از پسرش و روحیات و اعتقادش، از دیگر شهدای سبز و خانواده های ایشان، از برخوردهای حکومت، از تلاش هایش برای صلح و تفاهم و مخالفت با روحیه انتقام گیری، از انتخابات و موضع منطقی و غیر متصلب درباره آن، از سختی های مردم بر اثر گرانی و تورم، از روزهای سخت چهار سال اخیر، از اعتقاد عمیقش به آرمان های جنبش سبز و اهمیت زندگی و امید در ادامه تلاش های سیاسی و مدنی موجود می گوید.
مادر سهراب می گوید بعد از گذشت سه سال و نیم از شهادت سهراب، تنها چیزی که قوه قضاییه در این باره برای این قربانی سرکوب های خیابانی اعلام کرده، پیشنهاد پرداخت دیه بوده است؛ نه معرفی قاتلان و آمران و نه ادامه پیگیری پرونده. مادر سهراب می گوید: این نشانه ضعف قوه قضاییه است که هنوز نتوانسته قاتلی به ما خانواده ها معرفی کند.
او از فشارهایی که از سوی حکومت بر آسیب دیدگان بعد از انتخابات سال ۸۸ وارد بوده و هست، سخن می گوید و از شهدا و جانبازان سبزی که تحت همین فشارها و رعب و وحشت ها، هنوز بعد از سه سال و نیم نامی از آنها به میان نیامده است. امید عزیزی، بهزاد یزدان پناه، حسن میرزاخانی و وحید ایرانی مقدم از جمله جانبازان سبزی هستند که خانم فهمی به نام آنها اشاره و تاکید می کند: به هر حال این ظلم ها هیچ وقت پنهان نخواهد ماند.
سهراب اعرابی در راهپیمایی دوشنبه ۲۵ خرداد ۸۸ از مادرش جدا شد و شب به خانه بازنگشت. پروین فهیمی هر روز صبح برای یافتن نشانه‌ای از پسرش به دادگاه انقلاب می‌رفت و هر بعد از ظهر عکس سهراب را جلوی در زندان اوین می برد و این عکس سهراب بود که در میان همه‌ی آزاد شده‌ها دست به دست می شد تا نشانی از او پیدا شود. سهراب هرگز به خانه بازنگشت اما عکس او حالا در خانه ها و خاطره های بسیاری از ایرانیان نقش بسته است.
این مادر صلح در گفت و گو با کلمه بار دیگر تاکید می کند: من هنوز بر قولی که داده بودم پایبند هستم که اگر زندانیان سیاسی و خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی آزاد شوند، از خون فرزندم سهراب خواهم گذشت، چون به این اصل معتقدم که خون سهراب باعث آزادی دیگر عزیزانم شود.
گفت و گوی کلمه با پروین فهیمی در پی می آید:
خانم فهیمی، تولد سهراب را تبریک می گوییم. امسال سهراب چند ساله شد؟
۲۳ ساله.
اگر سهراب شهید نشده بود، فکر می کنید امروز چه کار می کرد و مشغول چه فعالیتی بود؟
مطمئنا دانشجو بود. چون سال ۸۸ آزمون کنکور داشت که به آن نرسید. همان روزهایی که ما دنبال سهراب می گشتیم، روزهای کنکور بود. کارت دانشگاه آزاد و سراسری را گرفته بودیم و متاسفانه فکر می کردیم سهراب در اوین هست و داشتیم تلاش می کردیم که از زندان بیرون بیاید، ولی بعدا دیدیم نه، سهراب قبل از اینکه کنکور برقرار شود، کشته شده است.
فرزند شما به جرم حق طلبی و اعتراض به دزدیده شدن رای خود به شهادت رسید. آیا از اینکه او این راه را انتخاب کرد، پشیمانید؟ هیچ وقت به این فکر کرده اید که ای کاش میرحسین موسوی به تقلب در انتخابات اعتراض نمی کرد و کسی به خیابان نمی آمد و احمدی نژاد رئیس جمهور می ماند و همه چیز هم به خوبی و خوشی برگزار می شد؟
اصلا پشیمان نیستم. هرگز! آن هم یک نوع حق بود که می بایست به آن اعتراض می شد. چون به هر حال مساله حق و حق طلبی چیزی بود که بچه ها و رای دهندگان به آقای موسوی، خودشان تشخیص داده بودند و نسبت به آن اعتراض کردند و این حق چیزی نیست که از آن پشیمان شده باشم. مطمئنم که اگر سهراب الان هم زنده بود، باز همین حرکت را انجام می داد. حضور در خیابان یک حرکت خودجوش بود، حتی اگر آقایان موسوی و کروبی اعتراض نمی کردند، مردم اعتراض می کردند. مردم اعتراض کردند و در واقع آنها هم دنبال مردم آمدند.
برای خیلی از مردم هنوز سهراب شما با این شعار در خاطره ها ماندگار است که می گفتند: “سهراب ما نمرده، این دولته که مرده”. برای مردم از شخصیت سهراب بگویید، از روحیه اش. به این شعار مردمی چطور نگاه می کنید؟ یعنی اگر بخواهید شعار مردم را در شرایط امروز تفسیر کنید، چه می گویید؟
واقعا برای من سهراب هنوز نمرده و برای دیگران هم همین طور است. به خاطر اینکه حس اش می کنم. نه تنها سهراب بلکه احساس تمام بچه هایی که در این راه کشته و شهید شدند، در وجود تک تک جوانان هست و راهشان همان طور که آنها بودند ادامه پیدا می کند. شاید الان مردم سکوت کرده باشند؛ اما هیچ وقت این سکوت نشانه رضایت نبوده است. سکوت همیشه در همه جا چیزهایی در خود نهفته دارد. من فکر می کنم مردم دولت را قبول نداشتند و تک تک مردم در ستادهای رای گیری مسائلی را دیده بودند و نتایج را قبول نداشتند. احتیاج نبود کسی بیاید آنها را تحریک کند. به عینه مسائل را دیده بودند و برای هیچ کس این دولت قابل قبول نبود.
مردم به اجبار این چهار سال را تحمل کردند، اوایل بعد از انتخابات با راهپیمایی و اعتراض و انتقاد این مساله بروز کرد؛ اما الان منتظر هستند که یک اتفاقاتی بیفتد. این خواسته مردم است. من فکر می کنم خود آقایان هم با اتفاقاتی که در این سه سال و نیم رخ داده، به این نتیجه رسیده اند. دولتی که نامردمی باشد، نتیجه اش همین می شود. اگر دولت مردمی بود چون مردم انتخابش کرده بودند آن را تحمل می کردند، اما چون آن را انتخاب نکرده بودند مردم در این سالها با آن تعامل نکردند.
در مورد روحیات سهراب باید بگویم او واقعا صلح طلب بود. همان گونه که انتقاد و اعتراض داشت، در عین حال صلح طلب بود و دوست نداشت حرکت های آنارشیستی و هنجارشکنانه انجام دهد. منطقی بود. در خانواده هم همینطور بود. چند روز پیش در خبری دیدم برادری، برادر دیگر را کشته است. در خانواده ما با اینکه چهار تا پسر بودند هیچ وقت با هم درگیر نمی شدند. به ندرت پیش می آمد حتی بخواهند با هم درگیری لفظی داشته باشند؛ با منطق با هم بحث می کردند و حتی زمانی که با هم اختلاف نظر داشتند، این اختلاف به دعوا منجر نمی شد.
خانم فهیمی سه و سال نیم از شهادت سهراب گذشته. آیا هیچ رد و اثری از قاتل سهراب یا کیفیت قتل او پیدا کرده اید؟ پرونده قضایی چطور؟ در چه حالی است و چه برخوردی کرده اند؟
در مورد پرونده، تابستان سال گذشته دادسرا من را خواست و گفت که دیه حاضر است. یعنی این حکمی بود که صادر شد و چهار قاضی آن را قبول کردند و این حکم الان وجود دارد.
یعنی حکم قوه قضاییه برای قتل سهراب به گرفتن دیه ختم شد؟
بله. من را خواستند که بروم دیه بگیرم. اما دیه مساله‌ی من را حل نمی کند، اگر قرار بود هر کسی در این مملکت کشته شود، دیه بدهند و مساله اش حل شود، این که نمی شود قانون. این که نمی شود قضاوت. این که نمی شود عدالت. می شود؟ به هر حال من هم یک توقعی دارم. حالا می گویند قاتل پیدا نمی شود. اصلا قوه قضاییه، دولت، من و همه مردم وظیفه داریم تا مشخص شود چه کسانی اینها را کشتند؟ حالا می خواهد حاکمیت این کار را انجام داده باشد و یا افرادی در بیرون این کار را کرده باشند. این خون به گردن همه‌ی ما هست و همه باید دست به دست هم دهیم. اصلا مساله‌ی قاتل، مساله‌ی یک نفر نیست. آن روز یک نفر نبوده که این بچه ها را بکشد. تعداد زیادی بودند که از طریق خودشان اسلحه داشتند. اسلحه ها، اسلحه جنگی بوده است، این موارد همه در حکم آمده است. اشاره شده که به بدن بچه من دو تیر خورده است، اینها را که خودشان هم اعلام کردند. ولی من تا زمانی که دادگاهی تشکیل نشود، از حق خود دفاع می کنم و آنها باید بیایند ثابت کنند که چه اتفاقی افتاده است.
خانواده های دیگر شهدای جنبش سبز چطور؟ کسی هست که بعد از این همه وقت، قاتل عزیزش شناسایی شده باشد یا به پرونده شکایتش رسیدگی شده باشد؟
خیر. متاسفانه هیچ کدام از خانواده هایی که کشته ای در اتفاقات بعد از انتخابات سال ۸۸ داشتند، پاسخی از دستگاه قضایی نگرفتند. نمونه اش سهراب، ندا، کیانوش، اشکان، حسن پور، مصطفی، رامین و… تعداد شهدای بعد از اتخابات ۸۸ آنقدر زیاد است که یک فهرست طولانی می شود. اما می توانم تک تک بشمارم و اسامی را هم ذکر کنم که به هیچ کدام از ما تا حالا قاتلی معرفی نشده است، اگر به قول خودشان می گویند ضاربان منافق بودند و جاسوس انگلیس و آمریکا و اسراییل بودند، یک نمونه اش را بیاورند و به ما معرفی کنند و بگویند این بچه های شما را کشته و او را گرفتیم و تمام شد. این نشانه ضعف قوه قضاییه است که هنوز نتوانسته قاتلی به ما خانواده ها معرفی کند.
به همه خانواده ها بحث دیه را مطرح کردند؟
بله؛ به همه همین را گفتند که بیایید دیه بگیرید. اما با دیه گرفتن مساله‌ی ما حل نمی شود.
خانواده های دیگر هم نظر شما را دارند یا دیه گرفتند؟
من هیچ وقت نپرسیدم. این اجازه را به خودم نمی دهم که از آنها بپرسم دیه ای گرفتند یا نه. به خود هر خانواده ای مربوط است.
چندی قبل شما یک جمله عجیب گفتید که برای وضعیت احساسی جامعه ما به راحتی قابل هضم نبود. یعنی انگار سطح آرمان خواهی و فداکاری را چند پله بالاتر بردید. مردم ما یاد گرفته بودند که بگویند “می کشم می کشم آنکه برادرم کشت” اما شما آزادی زندانیان سیاسی را خون بهای فرزندتان اعلام کردید و گفتید اگر آزادشان کنند از خونش می گذرم. در این باره صحبت کنید؛ فکر می کنید جامعه ما به چنین نگاهی نزدیک شده یا خواهد شد؟ یعنی خواهیم رسید به روزی که آرمان خواهی را به خیرخواهی عمومی و فداکاری برای اهداف بزرگتر تفسیر کنیم، نه خشونت و انتقام گیری؟
همان سال که این تصمیم را گرفتم، علتش این بود که پسر دختر دایی ام امید منتظری و تعداد دیگری از بستگانم را شب عاشورا بازداشت کردند، این مساله که پیش آمد و مدتی از زندانی شدن آنها گذشت، من احساس کردم اگر اتفاقی برای آنها بیفتد چگونه می توانم از این اتفاقات احتمالی جلوگیری کنم. برای همین این تصمیم را گرفتم که فکر می کنم تاثیر خوبی هم داشت، خواسته ام این بود که زندانیان سیاسی آزاد شوند و حصر خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی برداشته شود.
حالا که فرزند من از بین رفته، لااقل باید جوانان دیگر را زنده نگه داریم. نمی شود چون بچه من شهید شده است، همه از بین بروند. من این روش را قبول ندارم و اعتقادم این است باید تا جایی که می توانیم برای رسیدن به خواسته ها هزینه کمتری داده شود و با تعامل بیشتر به نتیجه رسید. اگر گفتمان و تعامل ضمن پافشاری بر خواسته های اصلی باشد، نتیجه بهتری بدست می آید. ما باید از بروز هرگونه انتقام و کینه و خشونت و نفرت جلوگیری کنیم. ما مانند نیروهای سرکوبگر به این نفرت دامن نزنیم بلکه جوانان را به بردباری و صبوری دعوت کنیم. فرزندان ما هم طی سالها مبارزه، صبورانه و با راه های دور از خشونت خواسته هایشان را پیگیری کردند. در حالی که می دانستند نیروهای مقابلشان خشونت طلب اند و بقایشان در این تنش هاست.
فکر می کنید چشم اندازی از تن دادن حکومت به شروط شما وجود داشته باشد؟ مردم چطور؛ فکر می کنید این فاصله گرفتن ار روحیه خشونت و نتقام را بپذیرند؟ در مجموع فکر می کنید شروط شما از طرف حکومت چه بازتابی داشته است؟
احتمال می دهم یک شوک برای آنها بود که یک مادری چنین شرطی را بگذارد. ولی این نشان می دهد همانطور که خیلی ها ادعا می کنند بخشیدن در دین و روش ما وجود دارد، ولی هیچ وقت به جامعه عمل نرسیده است، طی سه سال و نیم گذشته دیده ام خیلی از آنهایی که اهل قصاص و اعدام بوده اند، بیشتر به سمت بخشش گرایش پیدا کرده اند. به هر حال این خواسته من هنوز پابرجاست. امسال در دلنوشته ام برای سهراب باز به این موضوع تاکید کردم. می دانم سهراب هم همین را می خواهد و دوست ندارد چون خودش شهید شده، همه به دنبال خودنخواهی و انتقام گیری و خشونت و .. باشند.
نظر من این است که مساله دادگاه زمانی معنا پیدا می کند که عدالت برقرار باشد، در آن صورت صددرصد کسانی هستند که در پی دادخواهی ما هم خواهند بود. اگر عدالت در کشور باشد، قاضی می گوید حتی قاتل فرزند این مادر که از خون بچه اش گذشته باید پیدا شود و مشخص شود که آمر و عامل این قتل چه فرد یا افرادی بوده اند. مثل همان کمیته حقیقت یابی که در آفریقای جنوبی توسط ماندلا تشکیل شد. در روندی که به سمت دموکراسی می رود، همان کسانی که این کار را انجام دادند باید خودشان، به مرور زمان خود را معرفی بکنند. من مخالف خشونت از هر دو طرف مردم و حاکمیت هستم.
ما می خواهیم زندگی کنیم. بچه های ما هم همه برای زندگی و آینده شان برنامه داشتند، می خواستند زندگی کنند که این اتفاق برایشان افتاد. اهل خودکشی نبودند، اهل خشونت نبودند. اینها باعث شدند. سهراب من می خواست دانشگاه برود. یکی از صحبت های سهراب من این بود که هر کجا و هر نقطه ای دانشگاه قبول شوم، می روم؛ حتی سیستان و بلوچستان. چون می خواهم برای مردم کار کنم. همه این بچه ها طرز فکرشان همین بوده است.
خانم فهیمی، چرا مدتی است که از خانواده های قربانیان سرکوب های ۸۸ کمتر خبری می شنویم؟ برای نمونه، خبر درگذشت مادر رامین رمضانی با تاخیر به رسانه ها راه پیدا کرد. آیا فشار خاصی از سوی نهادهای امنیتی برای به سکوت وادار کردن خانواده های شهدا و آسیب دیدگان وجود دارد؟
خب به خاطر فشارهایی است که به تک تک خانواده ها می آوردند که سکوت کنند، آرام باشند، در جایی و مراسمی شرکت نکنند. حتی ما نمی توانیم مثلا یک برنامه ای داشته باشیم که دور هم جمع شویم، چرا؟ چون می ترسند یک کار گروهی انجام شود یا یک بیانیه و صحبت گروهی داشته باشیم. به خاطر همین کنترل می کنند. یا برای مراسم های سالگرد، معمولا قبل از آن یا می آیند تعهد می گیرند و یا تذکر می دهند.
امسال برای سالگرد سهراب من را خواستند و سه ساعت بحث کردند و تمام حرف هایشان را زدند که نباید از نماد سبز استفاده کنید، راجع به آقای موسوی و … صحبت نکنید؛ و یا سوال می کردند چه کاری می خواهید در مراسم تان انجام بدهید، چه کسانی قرار است بیایند؟ یا می گفتند مامور ما باید در مراسم حضور داشته باشد، که من هم قبول نکردم و مراسمی هم برگزار نشد. علت آن هم این است که این برنامه ها خصوصی است، اگر در مسجد بود آنها هم می توانستند حضور داشته باشند، ولی زمانی که من در منزل خود مراسم را برگزار کردم و تعدادی از بستگان و دوستانم هستند، ربطی ندارد که مامور امنیتی بیاید در خانه من بنشیند. که چه چیزی را کنترل کند؟ این گونه مراسم ها برای ما کاملا طبیعی است، اما برای اینها هر کاری غیرطبیعی است. به هر حال فشار روی همه خانواده ها وجود دارد، به خصوص خانواده هایی که بچه های دانشجو و یا کارمند دارند، فشارها بیشتر است. برای هر خانواده ای یک مدل فشار اعمال می کنند.
سوال دیگرم در مورد اخبار و اطلاعات مربوط به قربانیان اعتراضات سال ۸۸ چه در آن سال و چه بعد از آن است که با تاخیر و مشکلات بسیار منتشر شد. به طوری که هنوز هم نکات مبهم و ناروشنی درباره تعداد و چگونگی مرگ بسیاری از آنها وجود دارد، و حتی در دو سال اخیر هم چند بار اسامی جدیدی مطرح شده که از قربانیان حوادث سال ۸۸ بوده اند، اما این موضوع تا پیش از این خبری نشده بود. علت این ابهام ها و نواقص خبررسانی چیست؟ و فکر می کنید هنوز هم باشند کسانی که در سال ۸۸ و در جریان اعتراضات جنبش سبز کشته شده باشند اما اسامی آنها به هر دلیل علنی نشده باشد؟
خیلی از خانواده ها متاسفانه ساکت هستند، یعنی فرزندانشان از بین رفتند و سکوت کردند. من تعدادی از اینها را می شناسم، در بهشت زهرا دیدم و یا زمانی که سهراب کشته شده بود که آن دوره هر روز بر سر مزارش می رفتم، خانواده هایی را می دیدم که بچه های آنها هم به طریق مختلف کشته شده بودند، با گاز اشک آور یا باتوم و حتی گلوله. اما سکوت کردند. خوب می ترسند، با رعب و وحشتی که ایجاد کردند مردم سکوت کردند. به هر حال این ظلم ها هیچ وقت پنهان نخواهد ماند، همانطور که ماه هیچ وقت پشت ابر نمانده است. مطمئنا روزی اینها همه شناخته می شوند. زمان شاه هم خیلی از افراد کشته شده بودند و هیچ کسی هم خبر نداشت؛ ولی بعدا همه چیز برملا شد. الان هم همینطور است.
در مورد آسیب دیدگان چطور؟ از مجروحان که در واقع قربانیان خاموش سرکوب های ۸۸ بودند، کمتر خبری منتشر شده است. شما خبری از چنین کسانی دارید؟ برخورد نهادهای مسئول با این مجروحان و خانواده شان چطور بوده؟ کسی به وضع آنها رسیدگی کرده؟
تعدادی از بچه هایی هستند که مجروح شدند، گلوله خوردند، قطع نخاع شدند، صدمه دیدند و الان خانواده ی آنها مشکلات و سختی های زیادی دارند. نمونه اش امید عزیزی، بهزاد یزدان پناه، حسن میرزاخانی، وحید ایرانی مقدم و امثال اینها، که به خاطر فشارها سکوت کردند. خب اگر آزادی صحبت کردن به آنها بدهند، معلوم است که می گویند چه اتفاقی برایشان افتاده است.
چهار ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده است. فعالان سیاسی منتقد وضع موجود هنوز در این باره به جمع بندی نرسیده اند. طیفی از نظرات وجود دارد؛ از مخالفت شدید با شرکت در انتخابات به عنوان یک نقض عهد، تا موافقت با حضور در انتخابات ولو با اهداف محدودتر. نمی خواهم به این زودی نظر شما را در این باره بپرسم؛ اما یکی از استدلال هایی که در این بین معمولا با حرارت هم مطرح می شود، این است که رای دادن و نامزد شدن در انتخابات، زیر پا گذاشتن خون شهداست. آیا شما چنین نگاهی را قبول دارید؟ اگر ممکن است نظرتان را به صراحت در این باره بگویید.
الان نمی شود چهار ماه آینده را پیش بینی کرد. در مملکت ما یک ساعت بعد را هم نمی توان پیش بینی کرد. این موضوع بستگی به اوضاع و احوالی دارد که پیش می آورند. یعنی همان سال ۸۸ هم قبل از انتخابات اصلا فکر نمی کردیم فضا برای تبلیغات چگونه خواهد بود. اما فضا را آنقدر باز کردند که آقای موسوی به صحنه آمدند. یا پیش از آن، که تلاش برای اعلام حضور آقای خاتمی بود. و ما هم واقعا به خاطر عملکرد آقای موسوی در دوران نخست وزیری – البته نمی گویم همه عملکردها، چون همه ممکن است تقاط ضعف و قوتی داشته باشند – به ویژه در جنگ داشتند و چون فرد سالمی بوده اند و هستند، ایشان را انتخاب کردیم و رای دادیم. ولی اتفاقات بعد از انتخابات باعث دلسردی مردم شد. وگرنه همه دوست دارند در فضای باز و سالم انتخابات داشته باشند.
مهم تر از هر چیز برای انتخابات، اصل مهم آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر است. شرط اصلی ما همین است. این روش غلط است که اینها دنبال کردند. الان افراد عادی هم در حصر هستند به خاطر فشارها، نه اجازه خروج از کشور دارند و نه فعالیت و کار در کشور خود. اگر من مطمئن باشم رایی که می دهم درست به نتیجه می رسد و در آن اتفاقی نمی افتد، چرا رای ندهم و در انتخابات شرکت نکنم؟ اگر هم فضا باز شود و کاندیدای محبوبمان بیاید، چرا شرکت نکنم؟ اما اگر قبول نداشته باشیم، می توانیم شرکت نکنیم.
در مجموع من فکر می کنم مردم راه خود را درست پیدا می کنند. بچه های ما هم اگر زنده بودند نظرشان این بود که باید راه برگشت به آن طریق درست پیدا شود. وگرنه آنها هم نمی خواهند به خاطر خون آنها که ریخته شده است، فضا بدتر شود. همه ما دوست داریم فضا درست و انتخابات درست باشد و رییس جمهوری انتخاب شود که برای مردم دل بسوزاند به مردم توهین نکند و خس و خاشاک نداند و با مردم دنیا هم تعامل داشته باشد. یعنی هم با مردم خود و هم با مردم دنیا تعامل داشته باشند.
شما فرزندتان را که برای احقاق حق خود و پیگیری یک آرمان ملی به خیابان آمده بود، از دست دادید. شرایط کشور در این سه چهار سال را هم همه می دانیم. به عنوان مادر شهید، یک آدم اهل اندیشه و آرمانخواه و در عین حال واقع بین، چه نگاهی به فردای ایران دارید؟ با توجه به ادامه حصر، فضای سیاسی بسته، گرفتاری های مردم و مجموعه شرایط سخت داخلی و خارجی، چقدر امید به بهبود اوضاع در آینده نزدیک دارید؟
شرایط از یک سو برای همه مردم به خاطر تورم و گرانی سخت است. سرمایه ملی ما در این چهار سال از دست رفته است. در این ۴ سال واقعا سخت ترین و بدترین روزها را داریم می گذرانیم.
در مورد خانواده های آسیب دیده بعد از انتخابات و زندانیان سیاسی هم باید بگویم با توجه به فشارهایی که بر آنها اعمال می شود، در شرایط بدی قرار دارند، با این وجود من امید را از دست نداده ام و فکر می کنم همان صحبت های آقای موسوی ما را نسبت به اوضاع امیدوار می کند. امید و صبر و آگاهی برای همه ما بسیار پر معناست، همان طور که مهندس موسوی همیشه این معانی را برای رسیدن به اهداف مردم و نقش تعیین کننده در زندگی مان و آینده کشورشان مورد استفاده قرار می دهند؛ ما نیز این سه اصل را سرمشق راه خود قرار می دهیم، به امید اینکه هیچ انسانی دربند نباشد و خون هیچ انسانی ریخته نشود و خلق و خوی انسانی جایگزین افکار و رفتار پلید غیرانسانی شود.
البته تا ما مردم به آگاهی نرسیم، هیچ وقت هم به نتیجه دلخواه نخواهیم رسید. اول باید خودمان مشکلات خودمان را پیدا کنیم، حق خواهی را بدانیم، بدانیم حقمان چیست تا بعد بتوانیم به آن برسیم. اما مطمئن هستم شرایط به همین شکل نخواهد ماند، صددرصد اینگونه نخواهد ماند. بعد از هر سختی، آرامش و رهایی می آید.
در مورد مراسم تولد امسال سهراب توضیح می دهید؟
بله، به جای سالگرد شهادت پسرم که تیرماه نتوانستم برگزار کنم، سعی کردم تولد امسالش را حتما بگیرم. چون این بچه های ما هم متولد شدند و هم شهید شدند. این روزهایشان برای من عزیز است و با این مراسم می خواهیم یادآوری کنیم که اینها وجود داشتند و یادشان را زنده نگه داریم. البته آنها سعی دارند که یاد فرزندان شهیدمان زنده نماند. اما من مادر هستم و با برگزاری این مراسم احساس آرامش پیدا می کنم. یک مراسم برای دوستان و یک مراسم در بهشت زهرا و یک مراسم برای اقوام گرفتم. کیک تولد سهراب به رنگ پرچم ایران، به سه رنگ سفید و سبز و سرخ بود که سه آرزوی سهراب روی آن نوشته شده: یکی سلامتی همه‌ی خانواده و مردم ایران در تمام نقاط، دوم صلح و دوستی و سوم آزادی؛ و لاله ای هم به عنوان نماد شهادت روی کیک حک شد.
من همه‌ی سوالاتم را پرسیدم و فکر می کنم شما هم خیلی از حرفهایی را که در دلتان بود، زدید. ناگفته ای اگر مانده است، بفرمایید.
ببینید، این بچه ها واقعا زمینی نبودند، از دنیای مادی و زمینی به سوی دنیای معنوی رفتند. پرواز این بچه ها پر از صدای خاموش و رسیدن به معبود و نیازشان رسیدن به صلح و دوستی و آزاد زیستن بود. پروازشان زیبا و راهشان پر ثمر بود. فرزندان شهید ما به درجه ای بزرگ نائل آمدند و به اوج رسیدند؛ نه تنها در ایران زمین بلکه در جهان. به هر حال ایستادگی این عزیزان مقابل هرگونه ظلم و ستم و بی عدالتی بوده و باز یادآوری می کنم: من هنوز بر قولی که داده بودم پایبند هستم که، اگر زندانیان سیاسی و خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی آزاد شوند، از خون فرزندم سهراب خواهم گذشت، چون به این معتقدم که خون سهراب باعث آزادی دیگر عزیزانم می شود.

۱۳۹۱ اسفند ۴, جمعه

آیا می دانستید؟ نمی دانستید؟ تحمل دانستنش را دارید؟

آیا می‌دانید آقای احمدی‌نژاد ۳۴۰ هزار میلیارد تومان را از درآمد های نفتی بر باد داده است؟
(بانک مرکزی – وزارت نفت – روزنامه سرمایه
۱۷/۱۲/۸۷ و ۰۶/۰۳/۸۸)

آیا می‌دانید که در طول تاریخ
۴۰۰۰ ساله ایران هیچوقت این ثروت برای ایران بوجود نیامده بود؟

آیا می‌دانید که در جنگ
۸ ساله؛ سالانه بطور متوسط ۱۲۵ میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد، اما عملکرد احمدی‌نژاد باعث شد سالانه ۱۸۸ میلیارد دلار خسارت به کشور زده شود؟  (جدول متن ثروت‌های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملکرد اقتصادی)

آیا می‌دانید خسارت دولت احمدی‌نژاد در اقتصاد، حدود
۷۵ درصد جنگ ۸
ساله با صدام بوده و خسارت‌های اجتماعی، علمی و معنوی و فرهنگی و سیاسی
آن قابل محاسبه نیست؟(جدول متن ثروت‌های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملکرد اقتصادی)

آیا میدانید که دولت احمدی‌نژاد گاز را از کشور ترکمنستان
۳۵۰ دلار در هر هزار متر مکعب می خرد و به ترکیه ۲۰۰ دلار می فروشد؟ و آیا می‌دانید که پیشنهاد ترکمنستان ۱۴۰ دلار بود، اما پس از طولانی شدن مذاکرات، نهایتاً قرارداد ۳۵۰دلاری منعقد شد؟  (روزنامه سرمایه ۱۴/۱۰/۸۷)

آیا می‌دانید که
۴۴ درصد درآمد‌های نفت، گاز و پتروشیمی کشور در پس از انقلاب، در طی دوره ۴ ساله ریاست جمهوری احمدی‌نژاد اتفاق افتاده است؟ (وزارت نفت – بانک مرکزی – روزنامه سرمایه ۱۷/۰۲ و ۰۶/۰۳/۸۸)

آیا می‌دانید که خسارت اقتصادی احمدی‌نژاد آنقدر زیاد است که به هر خانواده ایرانی بیش از
۵/۱ کیلوگرم طلا می رسید؟
(مقاله فرصت سوزی‌ها وخسارات اقتصادی احمدی‌نژاد)

آیا می‌دانید که لایحه چند همسری را دولت احمدی‌نژاد به مجلس تقدیم کرده بود تا بصورت قانون درآید؟ (سایت مجلس)

آیا می‌دانید که ساخت پالایشگاه‌های نفت در دولت احمدی‌نژاد، سالانه
۵/۱ درصد پیشرفت داشته و با این حساب ۶۷ سال طول می کشد تا ساخته
شوند؟(روزنامه سرمایه
۱۴/۰۲/۸۸)


آیا می‌دانید که مهندس میر حسین موسوی در زمان جنگ از محل صرفه جویی برنج یارانه ای، پالایشگاه آبادان را در در طی
۹۸ روز به بهره برداری رساند؟(سایت کلمه)


آیا می‌دانید که دارندگان سهام عدالت بابت قسط‌های دو سال
۸۶ و ۸۷ حدود ۲۰۰ هزار تومان به دولت بدهکارند، اما دولت برای جمع آوری رای، ۸۰ هزار تومان سود آنها را پرداخت می کند و پس از به قدرت رسیدن، اقساط را دریافت خواهد کرد؟ (روزنامه سرمایه یکی از شماره‌های اردیبهشت)


آیا می‌دانید به علت اینکه شرکت‌های زیان ده را به شرکت‌های سهام عدالت داده اند، سهام عدالت فاقد سود بوده، اما دولت برای عوامفریبی سودی پرداخت می کند؟(روزنامه سرمایه یکی از شماره‌های اردیبهشت)

آیا می‌دانید که در بازارهای خرید و فروش سهام، سهام عدالت پانصد هزار تومانی را حتی به
۵۰۰ تومان نمی خرند؟(بروید امتحان کنید)


آیا می‌دانید که گرانی لجام گسیخته در جامعه، که نتیجه سیاست های اقتصادی احمدی‌نژاد است باعث شده، ارزش حقوق
۷۰۰ هزار تومانی امروز مانند حقوق ۲۰۰ هزار تومانی سال ۸۴ باشد؟


آیا می‌دانید طبق آمار بانک جهانی، فساد در دستگاههای دولتی ایران در طی
۴ سال دولت احمدی‌نژاد ۶۵ رتبه اضافه شده و به ۱۴۱ در بین ۱۹۴ کشور دنیا رسیده است؟ (صندوق بین المللی پول – روزنامه سرمایه ۰۶/۰۲/۸۸)


آیا می‌دانید که اعتبار گذرنامه ایرانی در بین
۱۹۴ کشور جهان به رتبه ۱۹۳ رسیده و فقط یک کشور وضع بدتری نسبت به ما دارد؟ (صندوق بین المللی پول – روزنامه سرمایه ۰۶/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید عملکرد احمدی‌نژاد در بانک‌های کشور، آنها را به پرتگاهورشکستگی کشانده و آیا می‌دانید که ورشکستگی بانکها در هر کشوری از خطر جنگ بالاتر است؟ (دنیای اقتصاد
۰۳/۱۲/۸۷ و روزنامه سرمایه ۰۶/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید که امارات و قطر از میدان‌های گازی مشترک سالانه بیش از هزار میلیارد تومان گاز بیشتر برداشت می کنند و عدم سرمایه گذاری دوازده ایران در دولت نهم منجر به این شده که همسایگان شمالی و جنوبی منابع و ثروت مردم ایران را به یغما ببرند و همچنین اهمیت این موضوع کمتر از واگذاری خاک ایران به بیگانگان نیست؟ (وزارت نفت – روزنامه سرمایه
۲۱/۰۲ و ۱۰/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید عملکرد تنش زای سیاست خارجی احمدی‌نژاد باعث شده :
۱- کالاهای وارداتی ۴۲ هزار میلیارد تومان گران خریداری شود .
۲- تحریمهای بین المللی امکان تکمیل طرح‌های نفت و گاز و پتروشیمی و سایر صنایع را غیر ممکن می سازد .
۳- باجهای فراوانی در نفت و گاز و انرژی اتمی و حتی در زمینه حقوق ایران در دریای خزر به روسیه داده شود .
۴- امکان انتخاب ایران برای عقد قرارداد با شرکت‌های معتبر و مهم نفت و گاز دنیا از دست برود و بجای آن شرکت‌های دست چندم چینی و روسی و حتی ویتنامی و اندونزیایی با تکنولوژی عقب افتاده جایگزین آنها شود.
۵- طرح‌ها و کارخانه‌های جدید ایجاد نشود و مسیر رشد و توسعه کشور بسته شود .
۶- و صدها فرصت ثروت و درآمد و میلیون‌ها شغل از دست برود؟
(بانک مرکزی – بانک جهانی – روزنامه سرمایه
۰۲/۰۳/۸۸)

آیا می‌دانید سیاست خارجی احمدی‌نژاد با کشور هایی در ارتباط است (جزایر قمر) که دولت آنها حتی پول بلیط هواپیما ندارد و با خرج ایران به کشور ما می آیند؟

آیا می‌دانید احمدی‌نژاد در سفر به کنیا (کشور آفریقایی) پیشنهاد داده که ایران حاضر است نفت را با
۳۰ درصد تخفیف بفروشد؟  (اکو نومیست شماره‌های مربوط به اسفند ماه ۸۷)

آیا می‌دانید یک رئیس جمهور در دنیا به عنوان دکور و نماد یک ملت و کشور مطرح است و لحن صحبت و برخوردهای آقای احمدی‌نژاد باعث شده نگاه جهانی به ایران، یک نگاه منفی و نامناسب باشد؟

آیا می‌دانید که بسیاری از کارخانه هایی که احمدی‌نژاد در دو سال اول ریاست جمهوری خود افتتاح کرد بین
۶۳ تا ۹۵ درصد آنها در زمان خاتمی ساخته شده بودند؟ (روزنامه سرمایه ۲۹/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید پروژه ماهواره ایرانی امید در دولت‌های قبلی شروع شده بود و عمده کار آن را دولت خاتمی انجام داده بود؟

آیا می‌دانید که تعدادی از پروژه‌ها و طرح‌ها و کارخانه‌ها در زمان خاتمی به بهره برداری رسیده و آن زمان افتتاح شده بود ، اما وزرای احمدی‌نژاد دوباره آنها را افتتاح می کنند؟ (روزنامه سرمایه
۲۹/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید که دولت احمدی‌نژاد شروع حفاری و ساخت تونل البرز را در راه آهن اصفهان – شیراز با نشان دادن تونل دیگری، به عنوان اتمام و بهره برداری به ملت گزارش داد و ملت را فریفت؟ (اعتماد
۱۰/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید که صدا و سیما عملکرد کوچک احمدی‌نژاد را بسیار بزرگ جلوه داده و بارها برای آن تبلیغ راه می اندازد، اما عملکرد دولت خاتمی را گزارش نمی کرد؟

آیا می‌دانید که در دولت خاتمی راه آهن بافق – مشهد به طول
۱۰۰۰ کیلومتر سه ساله ساخته شد، اما در دولت احمدی‌نژاد سالانه کمتر از ۵۰ کیلومتر راه آهن ساخته شده است؟ (اعتماد ۱۰/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید هزاران میلیارد تومان از درآمد‌های نفتی به خزانه واریز نشده و مشخص نیست که چه شده است؟
(روزنامه سرمایه
۰۱/۰۲/۸۸ و دیوان محاسبات)

آیا می‌دانید که برای صادرات میوه ایران، هواپیمایی عوارض سنگینی می گیرد، اما برای واردات میوه عوارض پایین؛ و نتیجه این امر آن شده که میوه های خارجی باعث ورشکستگی باغداران و کشاورزان شود؟  (روزنامه سرمایه
۱۴/۰۲ و ۲۹/۰۱/۸۸)

آیا می‌دانید که در دولت خاتمی ایران به خودکفایی گندم رسید اما با سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد، سال
۱۳۸۷ با ۵ میلیون تن واردات یکی از بزرگترین وارد کنندگان گندم جهان شده ایم؟  (روزنامه سرمایه ۱۴/۰۲ و ۲۹/۰۱/۸۸)

آیا می‌دانید که در دولت احمدی‌نژاد در طی حدوداً چهار سال فقط
۲۱۰۰ واحد مسکن مهر ساخته شده  (یعنی سالانه ۵۲۵ واحد) و با این روند برای رفع مشکل مسکن مردم و جوانان بیش از ده هزار سال زمان لازم است، این در حالی است که تاریخ ایران از زمان هخامنشیان تا به حال ۲۵۰۰ سال بیشتر نیست؟ (سایت مسکن مهر – وبلاگ مهندس عبدالعلی زاده – و یکی از شماره های اردیبهشت روزنامه سرمایه)

آیا می‌دانید به اعتراف مسئولان دولت و نظر کارشناسان طرح هایی مانند مسکن مهر، بنگاههای زود بازده، اشتغال سریع و سهام عدالت همگی طرح های شکست خورده اند و تقریباً هیچ نفعی برای ملت نداشته و دولت با تبلیغات فراوان از طریق تلویزیون و رادیو توانسته نظر مردم را جلب کند؟  (روزنامه سرمایه
۲۸/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید در معاونت برنامه ریزی و نظارت رئیس جمهور با راه اندازی دوره‌های چند ماهه به تعدادی از همکاران دولتی، مدرک فوق لیسانس داده می شود. این در حالی است که در دانشگاهها برای گرفتن مدرک فوق لیسانس بایستی حدود دو سال وقت صرف کرد؟ (روزنامه سرمایه
۲۰/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید که صدها میلیارد برای راه اندازی گشت‌های ارشاد توسط احمدی‌نژاد اختصاص داده شده، این در حالی است که احمدی‌نژاد قبل از ریاست جمهوری خود حجاب زنان و دختران و تیپ پسران را مشکل نمی دانست؟ (قانون بودجه
۸۶ و۸۷)

آیا می‌دانید که ایران از نظر تورم و گرانی چهارمین کشور دنیاست؟(بانک جهانی - روزنامه سرمایه
۱۷/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید با ثروتی که احمدی‌نژاد بر باد داد و فرصت سوزی هایی که کرد، می شد:
۱- همه ایرانیان دارای شغلی با حقوق مناسب بشوند .
۲- هیچ کس بی‌خانه نباشد و همه خانه دار شوند .
۳- بیش از نصف مناطق خشک و صحرایی ایران را باغ و جنگل و مزرعه کرد .
۴- درآمد هر خانواده ایرانی را در سال به بیش از ۴۰ میلیون تومان رساند .
۵- ایران را برای همیشه از فقر و بی‌کاری و عقب ماندگی نجات داد .
(تحلیل مربوط به مطالب با ثروتی که احمدی‌نژاد بر باد داد چه کارهایی ممکن بود؟)

آیا می‌دانید که در دولت احمدی‌نژاد علی رغم اینکه درآمدهای سالانه
۴ برابر درآمد سالانه خاتمی بود، بودجه تحقیقات علمی ۵/۴ برابر کاهش یافته است؟ (قانون بودجه ۸۶ و۸۷)

آیا می‌دانید در هر جامعه‌ای هر چه تحقیقات علمی بیشتر باشد، ثروت و درآمد مردم آن کشور نیز بیشتر می شود؟ مثلاً
۲۶ درصد تحقیقات علمی دنیا در آمریکا انجام می شود و حدود ۲۷ درصد از ثروت تولیدی سالانه در جهان متعلق به آمریکاست. (بانک جهانی - گزارش سازمان ملل متحد)

آیا می‌دانید که دولت احمدی‌نژاد استادان توانمند و نامدار و با تجربه را در دانشگاهها باز نشسته می کند؟
(اخبار مختلف چند سال اخیر)

آیا می‌دانید سازمان مدیریت و برنامه ریزی در هر کشوری، مغز برنامه ریزی برای پیشرفت آن کشور است، و آقای احمدی‌نژاد آن سازمان را منحل کرد؟

آیا می‌دانید دولت احمدی‌نژاد با کنار گذاشتن برنامه توسعه چهارم، که بسیار برنامه پیشرفته و علمی بود، امکان ایجاد
۵۶۰ هزار میلیارد تومان درآمد برای کشور و مردم را از بین برد؟ (برنامه توسعه چهارم)

آیا می‌دانید بر اساس گزارش رسمی دیوان محاسبات کشور  (وابسته به مجلس همفکر دولت) در بودجه سال
۱۳۸۶، ۵۴ درصد تخلف توسط دولت احمدی‌نژاد صورت گرفته و رقم تخلفات در آن سال به ۶۶ هزار میلیارد تومان می رسد؟ (گزارش دیوان محاسبات مجلس - روزنامه سرمایه ۲۴/۰۱/۸۸)

آیا می‌دانید که در بودجه سال
۱۳۸۵ دولت ۲۰۰۰ مورد تخلف داشته است و عمده این تخلفات مربوط به وزارت نفت بوده، یعنی پولدار ترین وزارتخانه؟ (گزارش دیوان محاسبات مجلس - روزنامه سرمایه ۲۴/۰۱/۸۸ و
۲۳/۱۱/۸۷ و ۲۱/۱۱/۸۷)

آیا می‌دانید به هنگام قرائت گزارش دیوان محاسبات در مورد تخلفات دولت، در مجلس، به علت کثرت تخلفات انجام شده تعدادی از طرفداران احمدی‌نژاد سعی در جلو گیری از خواندن تخلفات می کردند؟ (روزنامه سرمایه
۱۹/۱۲/۸۷)

آیا می‌دانید که دولت احمدی‌نژاد بخشی از بودجه عمرانی را صرف کارهایی مانند ساخت باشگاه ورزشی و امثال آن کرد تا رای جوانان را برای مرحله دوم ریاست جمهوری خود جذب کند؟ (روزنامه سرمایه
۰۱۰/۰۲/۸۸ – گزارش دیوان محاسبات مجلس)

آیا می‌دانید دولت بودجه وزراتخانه‌های خود را حد اقل
۸۰ درصد افزایش داده اما بودجه سازمان هایی مثل بازرسی، مجلس و غیره را که گزارش تخلفات دولت را داده اند حدوداً ۵۰ درصد کاهش داده است؟  (روزنامه سرمایه ۱۹/۱۲ و۲۱/۱۱/۸۷)

آیا می‌دانید بر اساس گزارش دیوان محاسبات مجلس، یعنی اصلی‌ترین و رسمی‌ترین نهاد نظارتی کشور، دولت احمدی‌نژاد متخلف‌ترین دولت ایرانی در زمینه بودجه، از نظر تعداد و مبلغ بوده و روزانه
۷ تخلف بودجه‌ای در دولت صورت گرفته است ؟ (گزارش دیوان محاسبات مجلس - روزنامه سرمایه ۰۱/۰۲/۸۸)

آیا می‌دانید در دولت احمدی‌نژاد بیش از
۲۰۰۰ میلیارد تومان شکر وارد شده.

۱۳۹۱ اسفند ۱, سه‌شنبه

۵۲روز اعتصاب غذا و کارشکنی در آزادی مهدی خزعلی

علیرغم آن که در باره پرونده مهدی خزعلی بیش از پنجاه روز است که توسط قاضی پرونده دستور تودیع وثیقه صادر شده است اما تا سه روز پیش به خانواده وی هیچ اطلاعی در این باره داده نشده بود! این امر حکایت از یک کارشکنی شگفت انگیز در مسیر آزادی این زندانی سیاسی می کند.
بنا به گزارش سایت ملی-مذهبی؛ فرزند مهدی خزعلی که پدرش ۵۲ روز است در اعتصاب غذا به سر می برد در صفحه فیس بوک خود ضمن گزارش این موضوع در نوشته ای در تاریخ ۲۸ بهمن ماه، در نوشته دیگری که در تاریخ ۲۹ بهمن ماه نوشته است از ایراد گیری قاضی پرونده از سندی که خانواده تحویل دادگاه داده اند خبر می دهد.
بدین ترتیب علیرغم کارشکنی قبلی در اعلام قرار وثیقه به خانواده آقای خزعلی هنوز هم معلوم نیست که آیا با تودیع وثیقه وی آزاد خواهد شد یا همچنان کار شکنی ها در این رابطه ادامه خواهد داشت.
در زیر نوشته فرزند این زندانی سیاسی را در صفحه فیس بوک اش در دو روز ۲۸ و ۲۹ بهمن ماه مشاهده می کنید:
 یادداشت روز شنبه ۲۸ بهمن(پنجاهمین روز اعتصاب غذا)
صبح به دادگاه انقلاب مراجعه کردیم اخه دو سه هفته ای میشه که بازپرس اوین گفته که پرونده رو فرستادیم دادگاه.
وارد شدیم نمیدونستیم باید کدام شعبه بریم پس از باجه یک، شعبه مورد نظر را پیدا کردیم :شعبه یک دادگاه انقلاب
اسم این شعبه را کمتر کسی شنیده است
همون پایین با شعبه تماس گرفتند و اجازه ما رو برای داخل شدند دادند
پس رفتیم
طبقه سوم ته سالن بود
یعنی کنار اتاق رئیس دادسرا و معاون دادستان و روبروی اتاق حفاظت اطلاعات
روی درب نوشته بود شعبه یک دادگاه
رفتیم داخل و پیگیر پرونده بابا شدیم
قاضی (که نامش احمد زاده بود و گویا قاضی علی البدل صلواتی بوده قبلا) با حالت پرسشی پرسید:از تاریخ دهم دی(۹۱/۱۰/۱۰) برای آقای خزعلی قرار وثیقه صد میلیون تومانی صادر شده است .چرا تا الان وثیقه نیاوردید؟
ماهم که تازه از این موضوع خبر دار شده بودیم ؛ خوشحال از اینکه بابا ازاد میشوند و ناراحت از اینکه این مدت را غیر قانونی در بازداشت بودند.
گفتیم که کسی اصلا به ما چیزی نگفت
قاضی هم گفت که وثیقه بیارید آزادش کنید
ما هم تا شب دنبال وثیقه بودیم تا بالاخره یکی از دوستان قبول زحمت کرد که انشاءالله فردا با هم برویم
خدا فردا را ختم بخیر کند.
۹۱/۱۱/۲۸
 یادداشت روز یکشنبه ۲۹ بهمن (پنجاه و یکمین روز اعتصاب غذا)
ساعت ۸ صبح جلوی دادگاه انقلاب با وثیقه گزار قرار داشتیم
با یک ساعت تاخیر وارد دادگاه شدیم (نه بیشتر از یک ساعت بود کلی معطلمون کردند )
تا بالاخره بعد از رد کردن هفت خوان رستم توانستیم به شعبه برسیم و برای گذاشتن سند اقدام کنیم.
قاضی با دیدن ما سریع گفت که بده سند رو ببینم (معلوم بود که به دنبال یک ایرادی است که بگیرد)
سند را ورق زد و گفت که مشاع است
گفتیم اقای قاضی ما با همین سند چند زندانی ازاد کرده ایم
گفت نه یک سند ازاد ازاد بیارید
که نه مشاع باشد و نه جای دیگری گیر باشد
گفتم اقای احمد زاده ما برای بقیه پرونده های بابا پانصد میلیون وثیقه گذاشتیم (که البته همه از لطف دوستان بوده )
بعد از کلی جر و بحث قبول نکرد و گفت برید و سند ازاد بیارید
دیگه تمام بعد از ظهر را به دنبال سند گشتیم تا یکی دیگه از دوستان قبول زحمت کرد که باید برای فردا به اتفاق بریم.
(این احمد زاده تهدید کرده که اگر تا دوشنبه آزاد کردید که کردید ، وگرنه من سه شنبه نگهش میدارم.)
انشاءالله که فردا تموم بشه
۹۱/۱۱/۲۹

ادوار تحکیم وحدت: تنها راه برون رفت از بحران، آزادی رهبران و دیگر زندانیان عقیدتی – سیاسی است

همزمان با دومین سالگرد حصرخانگی رهبران جنبش سبز، سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) با صدور بیانیه ای نسبت به تداوم این حصر غیرقانونی و فشارهای وارده به فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعتراض کرد.
در این بیانیه آمده است: «از آنچه که امروز بر ایران و ایرانی می رود، به وضوح می توان فهمید که اخلاق و تعهد اجتماعی و روحیه خدمت به مردم از پس نمایش انتخاباتی سال ۸۸ و حماسه مردمی ۲۵ بهمن ۸۹ به حصر کشیده شده و بی اخلاقی و سود جویی و زد و بند های غیر قانونی، موجب تقویت شبکه های مافیایی در سطوح عالی نظام شده است.»
متن این بیانیه که در تارنمای “ادوار نیوز” ارگان رسمی سازمان ادوار تحکیم وحدت منتشر شده به شرح زیر است:
در حالی که دو سال از حبس و حصر غیر قانونی رهبران جنبش سبز، آقایان میر حسین موسوی، مهدی کروبی و بانو زهرا رهنورد می گذرد، همچنان از یک سو محرومیت ها و محدودیت ها شدید اعمال شده از سوی حاکمیت این عزیزان و خانواده هایشان را مورد مخاطره قرار داده است و از دیگر سوی، این رفتار ناعادلانه و غیر قانونی، اذهان عمومی را با سوالات بی پاسخ بسیاری روبه رو ساخته است.
به راستی مگر آنچه که امروز دامان نظام و ملت را گرفته و کشور را به ورطه سقوط سوق داده چیزی جدای از دغدغه های میر حسین موسوی و مهدی کروبی بود؟
مگر نه این که اینان ماه‌ها پیش از ورود کشور به بحران های اقتصادی و سیاسی موجود وقوع چینین حادثه ای را پیش بینی کرده و حاکمیت را بدان آگاه ساخته بودند؟
چگونه می شود که در دهه چهارم عمر یک نظامی اسلامی و برآمده از انقلابی مردمی، صادق ترین و پاک ترین فرزندان این انقلاب گرفتار حبس و حصر و تبعید شده اند و آنانی که فساد مالی و سیاسی و خانوادگی شان هر روز بر صدر اخبار کشور نمایان است، سکان داران کشتی انقلاب اند؟
از آنچه که امروز بر ایران و ایرانی می رود، به وضوح می توان فهمید که اخلاق و تعهد اجتماعی و روحیه خدمت به مردم از پس نمایش انتخاباتی سال ۸۸ و حماسه مردمی ۲۵ بهمن ۸۹ به حصر کشیده شده و بی اخلاقی و سود جویی و زد و بند های غیر قانونی، موجب تقویت شبکه های مافیایی در سطوح عالی نظام شده است.
در چنین شرایطی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) تنها راه برون رفت کشور از شرایط موجود را، در گرو آزادی رهبران جنبش سبز و دیگر زندانیان عقیدتی و سیاسی می داند تا شاید بتوان با همراهی این نیروهای متخصص و مومن به مردم ، کشور را از فاجعه های خطیر پیش رو حفظ نمود.
این سازمان همچنین رفتار های غیرقانونی و غیر اخلاقی نیرو های امنیتی با فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به شدت محکوم کرده و ضمن حمایت از خواست منطقی و قانونی خانواده های این عزیزان تاکید می کند که ادامه حصر رهبران جنبش سبز، نه تنها تغییری در اراده و خواست حامیان تغییر در ایران ایجاد نمی کند بلکه سندی بر ناکارآمدی و ظلم روزافزون حاکمیت آن هم در برابر پاک ترین فرزندان ملت است.
سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)
اول اسفند ماه هزار و سیصد و نود و یک

اعتراض شیرین عبادی به آزار و اذیت خانواده های زندانیان سیاسی و عقیدتی


 شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ در ادامه گزارش های ماهانه خود، به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه بهمن۱۳۹۱ پرداخت.
خانم عبادی در مقدمه گزارش ماه بهمن ۱۳۹۱ به موضوع اذیت و آزار خانواده های زندانیان سیاسی و عقیدتی از جمله دختران میرحسین موسوی و پسر مهدی کروبی، دو کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ که هم اکنون در حصر خانگی بسر می برند، پرداخته است. این مدافع حقوق بشر در گزارش خود با اشاره به اینکه حکومت ایران، انعکاس اخبار اعمال خلاف قانون مأموران امنیتی در رسانه ها را نمی پذیرد، نسبت به این مسأله اعتراض کرده است.
برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ در ادامه گزارش خود که به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود، در سه بخش “حقوق مدنی و سیاسی”، “حقوق اقتصادی و اجتماعی” و “میراث فرهنگی و محیط زیست” به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخته است.
خانم عبادی در گزارش بهمن ماه خود با اشاره به بازداشت ۱۷ روزنامه نگار در ایران، آزادی آنان را خواستار شده است. در این گزارش همچنین به اعدام ۱۹ نفر در این ماه اشاره شده است.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن گزارش ماه بهمن ۱۳۹۱ شیرین عبادی که در اول اسفند ماه منتشر شده، به شرح زیر است:

گزارشی مختصر از وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه بهمن ۱۳۹۱

مقدمه
مردم ایران در بهمن ماه نیز مانند ماه های گذشته، شاهد اذیت و آزار خانواده ها و بستگان زندانیان سیاسی و عقیدتی بودند. در این خصوص می توان به یورش مأموران امنیتی به منازل دو تن از دختران میرحسین موسوی و یکی از پسران مهدی کروبی (رقبای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در خرداد ماه ۱۳۸۸) اشاره کرد. مأموران امنیتی در این یورش ها، کامپیوترها و بسیاری از وسایل شخصی آنان را ضبط و هرکدام را ساعت ها تحت بازجویی قرار دادند و در پایان تهدید کردند که در صورت ادامه اطلاع رسانی و مصاحبه با رسانه ها، بصورت جدی با آنان برخورد خواهد شد.
همچنین یکی از دختران میرحسین موسوی فاش ساخته است که در اثر فشار مأموران امنیتی، همسرش او را طلاق داده است.
اذیت و آزار خانواده های فعالان سیاسی و مدنی منحصر به موارد فوق نیست و تعداد کثیری از خبرنگارانی که با رسانه های فارسی زبان خارج از ایران از جمله بی بی سی همکاری دارند نیز از این آزار و اذیت ها در امان نبوده اند.
حکومت ایران نه تنها صدای هیچ مخالفی را بر نمی تابد و پاسخ منتقدان به وضع موجود را با شدید ترین شکل ممکن می دهد بلکه حتی تحمل نمی کند تا اعمال خلاف قانون مأموران امنیتی در رسانه های ایرانی و بین المللی منعکس شود. از همین رو مأموران امنیتی و دادگاه های انقلاب، مصاحبه با رسانه ها را اقدامی در حد براندازی نظام دانسته و به شدت با آن مقابله می کنند. بنابراین آنان سعی می کنند تا با ایجاد جو ارعاب، شهروندان را ساکت نگه دارند.
علاوه بر مطالبی که در بالا بیان شد، خلاصه ای از وضعیت نقض حقوق بشر در ایران در بهمن ماه ۱۳۹۱ در پی می آید. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی است که در سایت ها و رسانه های مختلف درج شده و صحت آن به احراز رسیده است و در سه بخش و به ۲ زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود.
وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه بهمن ۱۳۹۱
بخش اول – حقوق مدنی و سیاسی و فرهنگی
الف- وضعیت فعالان سیاسی – اجتماعی دگر اندیش
۱) آرش شلتوکی از دراویش گنابادی و سوران دانشور، زانا معینی، داوود قسیمی، محمد کهنه‌پوشی و سامان محمودی، پنج تن از فعالان مدنی و دانشجویی مریوان بازداشت شدند. همچنین طاهر فقیه و چهار تن دیگر از طلاب حامی آیت الله علی محمد دستغیب، روحانی منتقد جکومت ایران بازداشت شدند.
۲) مهدی تاجیک، فعال دانشجویی خود را برای گذراندن دو سال حبس به زندان اوین معرفی کرد.
۳) حکم ۵ سال حبس جمال قادرنژاد- دانشجو- توسط دادگاه تجدیدنظر تأیید شد. همچنین علی معظمی از دراویش گنابادی به دو سال حبس تعزیری، سعید عابدینی- شهروند آمریکایی ایرانی‌الاصل- به هشت سال حبس و حسام الدین قربانی- فعال دانشجویی- به بیست ضربه شلاق و پرداخت ۳۵۰هزار تومان جزای نقدی محکوم شدند.
۴) وضعیت برخی زندانیان سیاسی- عقیدتی همچنان نامناسب گزارش می شود که در این خصوص می توان به فشارهای مضاعف و غیر قانونی به برخی از آنان اشاره کرد: مسئولان زندان از اعزام صالح کهندل و میثاق یزدان‌نژاد به مراکز درمانی خودداری کردند. فیض الله عرب سرخی، عضو زندانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران نیز قبل از پایان دوره درمان، به زندان بازگردانده شد. همچنین از اعزام مهدی خزعلی به درمانگاه، با وجودی که وضعیت جسمانی او به دلیل اعتصاب غذای ۵۰ روزه اش خطرناک گزارش شده است، خودداری شد.
۵) مسعود پدرام از اعضای شورای فعالان ملی- مذهبی که در بند ۳۵۰ زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند، به دادسرای اوین احضار و اتهام جدیدی به وی تفهیم و مجددا مورد بازجویی قرار گرفت.
۶) مقامات امنیتی اجازه ندادند تا پیکر یحیی صادق وزیری، آخرین وزیر دادگستری دوران پهلوی در مقبره خانوادگی‌اش در سنندج دفن شود. همچنین برگزاری هر مراسمی برای یادبود وی در شهر سنندج ممنوع اعلام شد.
۷) ارژنگ داودی، زندانی سیاسی تبعید شده به زندان بندر عباس به سلول انفرادی منتقل شد.
۸) صفایی مقدم، مهدی قمیشی، حسن دادخواه و ایرج زارع، چهار فعال سیاسی به اداره اطلاعات استان خوزستان و شیرودی به حراست دانشگاه شهید چمران اهواز احضار شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند.
۹) خانواده فعالان سیاسی و مدنی دگراندیش نیز از اذیت و آزار مأموران امنیتی در امان نبودند، از جمله: زهرا موسوی و نرگس موسوی، دو تن از دختران میرحسین موسوی و محمد حسین کروبی، پسر مهدی کروبی برای چند ساعت بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفتند و کامپیوترها و وسایل شخصی آنان ضبط شد. همچنین کوکب موسوی، دختر دیگر میرحسین موسوی به دادسرای انقلاب احضار و بازجویی شد. سید حسین شیرازی، فرزند آیت الله سید صادق شیرازی نیز به دادسرای ویژه روحانیت احضار و بازجویی شد. از سوی دیگر پدر، مادر و برادر انور حسین پناهی، زندانی سیاسی به اداره اطلاعات شهر قروه و محمد رستم نژاد، پدر دو جوان کشته شده مهابادی به نام های هوشیار و حسین به اداره اطلاعات مهاباد احضار و بازجویی شدند. همچنین مریم شیرینی از دراویش گنابادی و همسر امیر اسلامی از سوی اداره اطلاعات تهران احضار شد.
۱۰) پنجمین کنگره حزب “اراده ملت” با دخالت پلیس امنیت نیمه تمام ماند.
۱۱) امیر محمد صومعه مقدم از دانشگاه اخراج شد.
ب- وضعیت فعالان فرهنگی، کتاب و مطبوعات، نویسندگان و روزنامه نگاران
۱) در این ماه ۱۷ روزنامه نگار بازداشت شدند که چهار تن از آنان پس از چند روز با وثیقه آزاد شدند. بازداشت شدگان عبارتند از: فاطمه ساغرچی، ریحانه طباطبایی، مطهره شفیعی، امیلی امرایی، نسرین تخیری، صبا آذرپیک، نرگس جودکی، علی دهقان، ساسان آقایی، اکبر منتجبی، جواد دلیری، میلاد فدایی اصل، کیوان مهرگان، حسین یاغچی، سلیمان محمدی، پژمان موسوی و پوریا عالمی.
۲) روئین عطوفت از فعالان حوزه نشر بازداشت شد.
۳) سایت تابناک مسدود شد.
۴) مصیب نعیمی، مدیرمسؤول سابق روزنامه ایران از سوی هیأت منصفه دادگاه مطبوعات مجرم شناخته شد.
پ- سایر موارد نقض حقوق بشر
۱) در ماه بهمن تعداد ۱۹ نفراعدام شده اند: دادستان عمومی و انقلاب ارومیه از اعدام یک نفر در ملاء عام خبر داد. این مقام قضای اتهام این فرد را قتل عنوان کرد. «یاسر- ک» در کرمان و در ملاء عام و «الف.ب» در شیراز اعدام شدند. رسانه های وابسته به دولت ایران اتهام این افراد را تجاوز به عنف اعلام کردند. «ک.خ»، «ع.ن» و «ع.ح» در قزوین، «ع – م» و «ر-م» در اراک، «الله‌نظر ـ ش»، «رحمت‌الله ـ ش»، «عبدالله ـ ش»، «صالح ـ ح» و«نعمت‌الله ـ ش» در کرمان، «چ.ب.ق» در شاهرود و «محسن. ک» در اصفهان اعدام شدند. رسانه های وابسته به دولت ایران اتهام آنان حمل و نگهداری مواد مخدر اعلام کردند. فردی به نام علی در تهران اعدام شد. رسانه های وابسته به دولت ایران اتهام این فرد را سرقت و قتل عنوان کردند. «ح.ع»، «م.و» و «ی.ف» در شیراز و در ملاء عام اعدام شدند. رسانه های وابسته به دولت ایران از جمله خبرگزاری ایسنا اتهام آنان را تجاوز به پسربچه ۱۴ ساله اعلام کردند.
۲) رییس شعبه دوم دادگاه انقلاب کرمان از محکومیت به اعدام ۸ نفر در کرمان خبر داد. این مقام قضایی اتهام این افراد را تهیه و توزیع مواد مخدر اعلام کرد. همچنین «غلامحسین خالدی» محیط‌بان منطقه حفاظت شده دنا به اتهام قتل یک شکارچی به اعدام محکوم شد. جمشید، مرتضی، ابراهیم، فاطمه و مرتضی به اعدام محکوم شدند. رسانه های وابسته به دولت ایران اتهام این افراد را قتل عنوان کردند. «علی .ش» و کریم به اعدام محکوم شدند. رسانه های وابسته به دولت ایران اتهام این فرد را تجاوز به عنف اعلام کردند. حکم اعدام مه‌آفرید خسروی، بهزاد بهزادی، ایرج شجاعی و سعید کیانی از سوی دیوان عالی کشور تأیید شد. رسانه های وابسته به دولت ایران اتهام آنان را افساد فی الارض اعلام کردند.
۳) دادستان دادسرای عمومی و انقلاب ساری از اجرای حکم قطع دست یک نفر در این شهر خبر داد. این مقام قضایی اتهام این فرد را سرقت عنوان کرد.
بخش دوم – حقوق اقتصادی و اجتماعی
۱) وضعیت اقتصادی در ایران همچنان نامناسب گزارش می شود. بانک مرکزی ایران پیش‌بینی‌ کرده است که نرخ تورم در سال ۱۳۹۱ به ۳۲ درصد خواهد رسید. این در حالی است که سرپرست وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران گفته است که مردم امکان پرداخت هزینه در بخش دارو را ندارد.
۲) در خصوص وضعیت کارگران نیز می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱۸۰ نفر از کارگران کارخانه فروآلیاژ ازنا، ۵۳ نفر از نیروی کار مجتمع موقوفه متقین و تمام کارگران شرکت پیمان کاری جهاد نصر بیکار شدند. همچنین ۱۸۰۰ کارگر ساخت پل راه‌آهن فقط برای ۴ ماهه اول حقوق دریافت کرده اند و۸۷ هزار بازنشسته صنعت فولاد کشور سه ماه حقوق دریافت نکرده‌اند. از سوی دیگر شش ماه حقوق معوقۀ ۲۰۰ کارگر پیمانی و خدماتی اداره کل راه و شهرسازی کهگیلویه و بویراحمد و حقوق معوقه پنج هزار کارگر کارخانه گیتی پسند پرداخت نشده است و کارگران بیکار شده «قارچ سینا» بعد از گذشت دو سال، مطالبات خود را دریافت نکرده اند.
۳) شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران به دادگاه انقلاب سنندج احضار شدند. همچنین جعفر عظیم‌زاده و پروین محمدی، دو فعال کارگری به وزارت اطلاعات احضار و بازجویی شدند.
۴) اضافه کار ۴ ماه معلمان پرداخت نشده است.
بخش سوم- میراث فرهنگی و محیط زیست
اخبار منتشر شده از میراث فرهنگی و محیط زیست در بهمن ماه نیز همچنان نشان از نامناسب بودن وضعیت این حوزه دارد.
۱) باغ اکولوژی نوشهر در معرض تخریب قرار گرفت. همچنین با عبور لوله های انتقال نفت از پارک ملی بمو، خطر تخریب این پارک تشدید شد.
۲) مرمت سنگ‌های آرامگاه کورش با سیمان، منجر به رشد گلسنگ‌ها شده است. این گلسنگ ها می‌تواند سنگ را تخریب کند.
خاتمه
در پایان این گزارش ماهانه توجه مقام های مسئول جمهوری اسلامی ایران را به این نکته جلب می کنم که ایجاد محدودیت برای اطلاع رسانی و ارتباط با رسانه ها، حتی رسانه هایی که خارج از ایران فعال هستند، مغایر با ضوابط بین المللی حقوق بشر است.
همچنین احترام به آزادی بیان ایجاب می کند تا خبرنگارانی که در این ماه با اتهام همکاری با رسانه هایی که خارج از ایران فعال هستند، دستگیر شده اند و نامشان در این گزارش آمده است، فوراً و بدون قید و شرط آزاد شوند.
شیرین عبادی
مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳
اول اسفند ۱۳۹۱
توضیح: علاقه مندان می توانند برای کسب اطلاعات بیشر در خصوص این گزارش به سایت ها و خبرگزاری های زیر مراجعه کنند: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، خبرگزاری فارس، خبرگزاری مهر و باشگاه خبرنگاران جوان و سایت های کانون مدافعان حقوق بشر، جرس، الف، کمیته گزارشگران حقوق بشر، ندای آزادی، بازتاب، هرانا، قانون، کلمه، محبت نیوز، سنی آنلاین، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مجذوبان نور، ملی- مذهبی، موکریان، ندای سبز آزادی، رادیو زمانه، رادیو فردا و بی بی سی.

۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

احضار گسترده و تفتیش منازل فعالان سیاسی

برخی منابع خبری از احضار گسترده فعالان سیاسی اصلاح طلب و تفتیش منازل آنان در روزهای گذشته خبر داده اند.
وبسایت کلمه نوشته است، در حالی که در ماههای گذشته نهادهای امنیتی تلاش می کردند اصلاح طلبان را به حضور کنترل شده و غیر موثر در انتخابات ترغیب کنند، اخیرا جمع گسترده ای از فعالان سیاسی به نهادهای امنیتی احضار و تهدید شده اند که از هرگونه تحرک انتخاباتی خودداری کنند و در غیر این صورت منتظر بازداشت و برخوردهای جدی تر باشند.
بر خلاف دوره های پیشین انتخابات که نظام تا حدی دست به گشایش فضای سیاسی می زد تا امکان رقابت انتخاباتی فراهم شود، به نظر می رسد سران حاکمیت به طور قطعی تصمیم گرفته اند که در این دوره هیچ امکانی برای فعالیت انتخاباتی کسانی که حتی کوچکترین انتقادی به عملکرد حاکمیت فعلی دارند، باقی نگذارند.
به گزارش کلمه، دستگاه های امنیتی و نظامی در هفته های اخیر با افزایش فشار بر فعالان سیاسی منتقد و اصلاح طلب، در صدد حاکم کردن فضای به شدت امنیتی بر انتخابات برآمده اند و ظاهرا می خواهند در انتخابات ۹۲ نمایش دموکراسی را با استقرار فضایی یکسره کودتایی در پشت صحنه همراه کنند.
گزارش های موجود حاکی از آن است که در روزهای گذشته تعداد زیادی از فعالان سیاسی اصلاح طلب و منتقد و گروهی از چهره های دانشگاهی و فعالان مدنی و صنفی، کارگری، دانشجویی، فعالان قومیت ها، دراویش و اهل سنت به وزارت اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه یا ادارات اطلاعات شهرستان ها احضار شده و تذکراتی را از سوی مقام های امنیتی (و آنطور که گفته شده به نمایندگی از نظام) دریافت کرده اند.
بر اساس این گزارش ها، احضارشدگان در موارد مختلف با رفتارهای محترمانه یا تندی رو به رو شده اند و در برخی موارد مقام های رده اول دستگاه های امنیتی مذکور به مذاکره با چهره های اصلاح طلب پرداخته اند. هدف غالب این احضارها، هشدار نسبت به هرگونه فعالیت سیاسی سازمان یافته ی منتقدان در آستانه انتخابات بوده است. آنها همچنین از امضای هرگونه نامه ای درباره زندانیان سیاسی و مسائل عمومی کشور و نیز هرگونه صحبت از انتخابات آزاد و رفع حصر رهبران جنبش سبز منع شده اند.
عوامل امنیتی همزمان با تکرار این ادعا که قصد دارند به اصلاح طلبان وابسته به حاکمیت اجازه دهند به طور کنترل شده (و در واقع از پیش بازنده) در انتخابات شرکت کنند، نسبت به هرگونه تلاش برای حضور حداکثری با احتمال پیروزی در انتخابات هشدار داده و فعالان سیاسی احضار شده را تهدید کرده اند که اجازه فعالیت برای انتخابات و حتی حضور رسانه ای در سایت ها و مطبوعات و نگارش یادداشت یا انجام مصاحبه را ندارند.
همچنین منازل تعداد قابل توجهی از فعالان احضار شده نیز با حضور ماموران امنیتی مورد تفتیش قرار گرفته و در جریان این بازرسی ها که در مواردی با توقیف اموال و اسناد آنها همراه بوده، حتی برگه ها و جزوات دانشگاهی و مذهبی آنها نیز به دقت مورد بررسی قرار گرفته است.
دستگاه های امنیتی به فعالان سیاسی اصلاح طلب ابلاغ کرده اند که تصمیم قطعی نظام (بخوانید جریان اقتدارگرای حاکم) برای سال ۹۲، ممانعت از مشارکت موثر اصلاح طلبان و هواداران جنبش سبز در انتخابات آتی است و با هر تلاشی در این جهت نیز به شدت مقابله خواهد شد. آنها همچنین اکثر احضارشدگان را تهدید کرده اند که فکر حضور کسی همچون سید محمد خاتمی در انتخابات را هم از سر بیرون کنند، چرا که به گفته ی آنها “نظام با کاندیداتوری خاتمی مخالف است.”
نهادهای امنیتی همچنین برخی چهره های اصلاح طلب را متهم کرده اند که قصد دارند حضور حداکثری در انتخابات را تدارک ببینند تا اگر نامزد جدی این جریان ردصلاحیت شد، مشروعیت انتخابات را زیر سوال ببرند.
کلمه می گوید، تحلیل برخی از احضارشدگان از رویکرد نهادهای امنیتی هم این است که هدف از این احضارها و برخوردها، کنار زدن نیروهای منتقد و اصلاح طلب از صحنه با تهدید و مدیریت امنیتی است تا هزینه سیاسی رد صلاحیت احتمالی، اعلام نتایج تقلبی و باورناپذیر در انتخابات و یا وادار شدن به پذیرش یک چهره منتقد وضع موجود بر کرسی ریاست جمهوری را نپردازند.
نظرسنجی اخیر یکی از نهادهای حکومتی در سطح کشور که نشان می دهد خاتمی نسبت به دیگر چهره های مطرح در این نظرسنجی با فاصله زیادی در محبوبیت مردمی پیشتاز بوده، و همچنین گسترش نارضایتی های عمومی در جامعه که به تحلیل نهادهای امنیتی ظرفیت های تغییر سیاسی را در کشور گسترش داده، از دیگر مباحث مطرح در احضارهای اخیر بوده که ماموران اطلاعاتی نسبت به آنها ابراز نگرانی کرده اند.

علیه رییس دولت "چاله میدانی"




  در آستانه ی 34 سالگی پیروزی انقلابی که نظام سلطنتی را با عنوان «جمهوری اسلامی» کنار زد، حالا رییس جمهوری نظام، به یکی از بزرگترین عوامل تخریب حکومت تبدیل شده؛ کار تا بدان حد اسف بار شده که وزیر اسبق اطلاعات جمهوری اسلامی ادبیات او را «چاله میدانی» توصیف می کند، رییس قوه قضاییه وی را به دلیل رفتار اخیرش مفتری و مجرم می داند، رییس قوه مقننه از «لاابالی گری فرهنگی» وی انتقاد می کند، و رهبر جمهوری اسلامی یک بار دیگر از «بداخلاقی»اش می نالد. احمدی نژاد همه ی اقتدارگرایان حاکم را کلافه کرده است.
دیروز آیت الله خامنه ای در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی از مسئولان خواست «بد اخلاقی‌هایی که دیده می‌شود را کنار بگذارند.» رهبر جمهوری اسلامی بی ان که به حوادث یک شنبه مجلس و بازداشت مرتضوی، قاضی محبوب خود اشاره کند، وعده داده که «در آینده درباره این بداخلاقی‌ها با مردم صحبت خواهم کرد.»
رأس نظام سیاسی در ایران در حالی بار دیگر از احمدی نژاد به صورت غیرمستقیم نالیده که آبان ماه گذشته تهدید کرده بود و تصریح که هر کدام از مسئولان بر طبل اختلاف بکوید «خیانت» کرده است.
رییس جمهوری محبوب رهبر، که در خطبه های نمازجمعه معروف پس از کودتای انتخاباتی، مشخص شد نظرات او بیش از نظرات هاشمی رفسنجانی به دیدگاه های آیت الله خامنه ای نزدیک است، حالا به مصیبتی برای نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه تبدیل شده است. رییس جمهوری که به راحتی تهدید می کند، سند رو می کند، و با ادبیات عامه پسندش، شرّ ی برای حاکمیت اقتدارگرا شده است.
 
برخوردهای چاله میدانی مسئولان
دری نجف آبادی، وزیر اسبق اطلاعات جمهوری اسلامی که نامش با پرونده قتل های زنجیره ای گره خورد و در همان دولت اول خاتمی، کنار گذاشته شد، این روزها عنوان «نماینده ولی فقیه در استان مرکزی» را حمل می کند و امام جمعه اراک است. او دو روز پیش با اشاره به اتفاقاتی که در روز استیضاح وزیر کار در مجلس رخ داد، آن را «مایه تأسف همگان و دور از انتظار» دانست و گفت: «از مسئولان کشور انتظار می رود که در برخورد با یکدیگر حکیمانه، با رعایت اخلاق و قانون مدارانه رفتار کنند.
او معتقد است که «این دعواها به صلاح هیچکس نیست» و البته خوب می داند که احمدی نژاد به چه گنجینه ای از اسناد و اطلاعات دسترسی دارد.
مسئول و مافوق سعید امامی همچنین توصیه کرده که «رئیس جمهور آینده باید از برخوردهای چاله میدانی دوری کند.»
مشخص است که رهبر جمهوری اسلامی، دست همراهان خود را برای نقد تند و تیز احمدی نژاد باز گذاشته است.
 
علیه یک مدعی
دری نجف آبادی جز این انتقاد تند، ملاحظه ی دیگری نیز دارد: «یک فرد به تنهایی نمی تواند از عهده اداره کشور برآید بلکه باید یک تیم قوی در نظر گرفت.»
او البته ظاهرا در این سخن، ولایت مطلقه فقیه را استئنا می کند و می داند؛ کسی که اختیاراتی گسترده دارد و دستی گشوده و کسی قادر به مواخذه و بازخواست اش نیست.
اما احمدی نژاد و ادعاهایش را می شود به راحتی نقد کرد؛ پس اگر رییس جمهور متوهم، مدعی دانستن همه چیز است و خود را قادر به انجام هر کاری می داند، به صراحت نقدش می کند. همان موضعی که مشاور ارشد آیت الله خامنه ای در مسائل بین الملل اتخاذ کرده: علی اکبر ولایتی نیز همین هفته در سخنی معنادار، و پر از کنایه به احمدی نژاد، اعلام کرد: «فردی در انتخابات باید پیروز شود که نگوید من در تمام مسائل دفاعی، اقتصاد، سیاست، امور بین الملل و... همه مسائل را می‌دانم و به نظرات کارشناسی دیگران نیز بی اعتنایی کند.»
ولایتی که در کنار حداد عادل و قالیباف، برای انتخابات 92 رویاها بافته، «اصولگرایان» را کسانی دانسته که «قانون اساسی کشور را قبول دارند و از ولایت فقیه تبعیت می‌کنند». او در سخنی دیگر، باز هم گوشه ای دیگر به احمدی نژاد و باندش زده؛ ولایتی گفته: «اگر دولت آینده متعلق به اصولگرایان نباشد مصیبت داریم و باید هشت سال مشکلاتی را تحمل کنیم.»
 
لاابالی گری فرهنگی یک مجرم و مفتری
دو روز از دعوای مجلس و نزاع بر سر مرتضوی نگذشته، دو لاریجانی، علی قوه مقننه و صادق قوه قضاییه، هر کدام حمله ای هرچند مختصر به رییس قوه مجریه برآمده از کودتای انتخاباتی داشتند. علی لاریجانی با استفاده از تریبون ریاست مجلس از «لاابالی گری فرهنگی» که «عده ای بی ریشه و چهره های نا آشنا در انقلاب به آن دامن می زنند» انتقاد کرد و آن را «غلط اندازی در مسیر حق انقلاب» توصیف نمود.
صادق ‌لاريجاني نیز در جلسه مسئولان عالي قضايي تصریح كرد که «آنچه كه در روز يكشنبه در مجلس رخ داد، به كام ملت بسيار تلخ بود». وی بدون تعارف، نسبت‌هاي احمدی نژاد را «كذب و افترا و برخلاف تمام موازين شرعي و قانوني و جرم» توصیف کرد. رییس قوه قضاییه منصوب رهبر جمهوری اسلامی اما فراموش نکرد که بگوید: «فعلا به خاطر مصالح نظام و تبعيت از اوامر مقام معظم رهبري سكوت مي‌كنم.»
او که روز قبلش به بیت رهبری احضار شده بود، البته تاکید کرد که «در فرصتي ديگر به تفصيل درباب آن (احمدی نژاد و رفتارهایش) سخن خواهم گفت و ماهيت جريان انحرافي و فتنه و فساد اقتصادي و عقيدتي و عملي آنان را فاش خواهم كرد.»
جالب اینجا بود که این سخنان را روابط عمومی قوه قضاییه منتشر کرد.
 
کنار گذاشتن احمدی نژاد کاری ندارد
در چنین اوضاعی، و درحالی که برخی چون سردار قاسمی و حداد عادل، از لزوم تحمل احمدی نژاد و مدارا با او سخن می گویند تا دوره اش به سر رسد و هواپیمای او با حداقل آسیب برزمین و باند فرود نشیند؛ حمیدرضا ترقی، عضو حزب موتلفه اسلامی معتقد است نظام جمهوری اسلامی ایران، در چند ماه آینده نیز ظرفیت تحمل احمدی نژاد را دارد ولی اگر هم قرار بر عزل احمدی نژاد باشد، مشکلی برای نظام پیش نخواهد آمد.
چهره ی به حاشیه رفته ی موتلفه که زمانی نماینده مجلس بود (دور پنجم) در گفتگو با عصر ایران تصریح کرده که «تقابل بی نظیر احمدی نژاد و لاریجانی در جلسه استیضاح وزیر کار، نقطه اوج اختلافات اصولگرایان بود.» او معتقد است که «از این به بعد، این اختلافات دیگر در چنین سطحی آشکار نخواهد شد.»
ترقی معتقد است: «تلاش می شود که این دولت به سرانجام برسد ولی اگر هم نرسد، ما خیلی نگران نیستیم که مشکلی در کشور پیش آید. طبیعتاً اگر کسی به دنبال غیرعادی کردن اوضاع کشور باشد، در پازل دشمن بازی می کند و نظام کاملاً از عهده حل این نوع مسائل برمی آید.»
جالب اینجاست که او به «رفتار احمدی نژاد در مناظره با میرحسین موسوی» اشاره می کند؛ و می گوید: «احمدی نژاد در مجلس هم مثل همان مناظره عمل کرد. این عادت رفتاری احمدی نژاد است. یعنی چیزی نیست که با یک نقد اصولگرایان برطرف شود.»
ترقی البته مثل دیگر اصول گرایان، و به ویژه شخص رهبر جمهوری اسلامی، چیزی از «بصیرت» محافظه کاران و اقتدارگرایان حاکم نمی گوید، بصیرتی که صرف حمایت از احمدی نژاد شد و هشت سال بسیار پرهزینه را بر ایران تحمیل کرد. عضو موتلفه تنها مثل ولایتی و دری نجف آبادی و بسیاری دیگر از اقتدارگرایان معتقد است: «اصولگرایان باید با کسی کشور را اداره کنند که معایب و نقاط ضعف احمدی نژاد را نداشته باشد.»  

نامه ۳۰ زندانی سیاسی در دفاع از حقوق دراویش گنابادی

۳۰ زندانی سیاسی در نامه ای به آوایی، ریاست هیات نظارت بر قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حق شهروندی نسبت به وضعیت دراویش گنابادی و کلایشان در زندان اعتراض کردند.
به گزارش کلمه، این زندانیان سیاسی در بخشی از نامه ی خود آورده اند: ماه‌ها زندگی مشترک با دراویش مورد بحث در زندان، به ما فرصت داده تا تعهد و تقید جدی آنان را نسبت به مناسک، شعائر واعمال دینی از نزدیک شاهد باشیم و به عشق و ارادت مخلصانه آن‌ها به اسلام و پای بندیشان به رعایت قوانین جاری شهادت دهیم. بر این اساس از جنابعالی مصرانه می‌خواهیم تا باتوجه به بیماری‌ها و مشکلات جسمی متعدد آنان خصوصا وضعیت جسمانی نا‌مطلوب آقایان حمیدرضا مرادی و مصطفی دانشجو که پیش از این نیز بار‌ها جان آن‌ها در معرض خطر قرار گرفته، از ادامه اعمال ظلم و فشار غیر قانونی و خودسرانه بر آقایان دراویش توسط قاضی مربوط ممانعت بعمل آورده، آنان را به بند ۳۵۰ بازگردانده شده و امکان دفاع قانونی در دادگاه صالحه بر اساس قوانین جاری خصوصا آیین دادرسی کیفری برایشان فراهم شود.
چند روز گذشته کلمه خبر داده بود که در پی انتقال دراویش گنابادی از بند ۳۵۰ به بند ۲۰۹ به دلیل عدم حضور در دادگاه قاسم صلواتی با آنان رفتار غیر انسانی داشته‌اند و با ضرب وشتم موهای سر وصورتشان را کوتاه کرده و در سلول انفرادی با سخت‌ترین شرایط نگهداری می‌شوند.
همچنین هفته ی گذشته محمدامین هادوی فرزند اولین دادستان کل انقلاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی محبوس در زندان اوین، در نامه ی خود نوشته بود: نمایندگان پس از این بازدید در مصاحبه‌ها و گفته های ضد و نقیض خود مطالبی عمدتا خلاف واقع اظهار داشتند که با واقعیات زندان خیلی متفاوت بود و کاش آنقدر امانتداری، رعایت عدالت و تقوای سیاسی به عنوان نمایندگان و وکلای ملت می‌داشتند که دقیقا آنچه را که شنیده بودند حتی اگر علیه خودشان یا همفکرانشان و یا روشنگری پیرامون بی‌عدالتی‌ها و قانون شکنی‌ها و متجاوزان به حقوق مردم بود را عینا بازگو می‌کردند.
متن این نامه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
جناب آقای آوایی
ریاست هیات نظارت بر قانون احترام به آزادی‌های مشروع وحفظ حق شهروندی
با سلام
جای تاسف دارد که در سی و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که قرار بود در پی آن نظام عادلانه قضایی حامی و حافظ حقوق شهروندان باشد و مستقل از قدرت مسلط اجازه دادخواهی و دادرسی را حتی علیه عالی ترین مسوولان نظام دهد، شاهد موارد مکرر نقض قوانین جاری از جمله قانونی حقوق شهروندی و ظلم و بی عدالتی توسط برخی مسوولان و مقامات امنیتی و قضایی باشیم.
باتوجه به جایگاه شما در ریاست دادگستری استان تهران و مسوولیت نظارت بر قانون آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی بدینوسیله فریاد تظلم خواهی خود را نسبت به وضعیت جمعی از برادران دینی وهمبندی خود، آقایان دراویش گنابادی که مصداق بارز زنداتی عقیدتی هستند و به دلیل اعتقاداتشان بازداشت شده‌اند، به عرض رسانده و از آن مقام محترم بخواهیم تا علیه ظلم و جور نسبت به گروهی که در ردیف اکثریت شیعه شمرده و از معتقدان و عاملان به اسلام و محبان اهل بیت پیامبر و ائمه علیه السلام خصوصا سالار شهیدان حسین بن علی (ع) هستند، اقدام عاجل نمایید.
در این رابطه موارد زیر جهت اطلاع به عرض می‌رسد:
۱-نزدیک به ۱۸ ماه از بازداشت ۷تن از دراویش به نام‌های آقایان حمیدرضا مرادی سروستانی، مصطفی دانشجو، فرشید یدالهی، امیر اسلامی، افشین کرم‌پور، امید بهروزی، رضا انتصاری می‌گذرد. در طول این مدت آن‌ها بار‌ها در شرایط زندان انفرادی فشار جسمی و روحی تحت بازجویی قرارگرفتند و در ‌‌نهایت پرونده‌ای تشکیل و جهت بررسی به دادگاه ارسال شد. اما برخلاف قانون آیین دادرسی کیفری قاضی پرونده به نام ابوالقاسم صلواتی از مطالعه پرونده توسط وکلای متهمان و ایجاد فرصت برای مشاوره و گفتگوی آنان با موکلانشان ممانعت بعمل آورد. به همین دلیل نامبردگان که خودشان اغلب حقوقدان و از وکلای مبرز دادگستری هستند از رفتن به دادگاه تا رعایت ضوابط و قوانین جاری خودداری کردند. سپری شدن ۱۸ ماه از بازداشت موقت این وکلاء در حالی است که مطابق بند «ط» ماده ۳ اصلاحی قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب، “به هر حال مدت بازداشت موقت متهم نباید از حداقل مجازات حبس مقرر در قانون برای آن جرم تجاوز نماید.”
۲-به دنبال اعلام انصراف آقایان دراویش از حضور در دادگاه بنابر خواست قاضی مورد اشاره آن‌ها مجددا به بند ۲۰۹ امنیتی زندان اوین که تحت مدیریت وزارت اطلاعات می‌باشد منتقل و تحت فشار قرار گرفته‌اند تا از حقوق خود صرفنظر کرده و بدون رعایت تشریفات قانونی در دادگاه حاضر شوند که این اقدام مخالف صریح بند ۱ ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی است که جنابعالی مسوول نظارت بر آن هستید.
۳-بنابر اخبار موثق واصله پس از انتقال دراویش به بند ۲۰۹ آنان به اشکال مختلف تحت فشارهای جسمی و روحی قرار گرفته و برخی از آنان از جمله آقای حمیدرضا مرادی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و موی سر و صورت برخی از جمله مصطفی دانشجو به اجبار تراشیده شده است که این خود مصداق شکنجه و توهین به حیثیت وکرامت انسانی است.
جناب آقای آوایی
ماه‌ها زندگی مشترک با دراویش مورد بحث در زندان، به ما فرصت داده تا تعهد و تقید جدی آنان را نسبت به مناسک، شعائر واعمال دینی از نزدیک شاهد باشیم و به عشق و ارادت مخلصانه آن‌ها به اسلام و پای بندیشان به رعایت قوانین جاری شهادت دهیم. بر این اساس از جنابعالی مصرانه می‌خواهیم تا باتوجه به بیماری‌ها و مشکلات جسمی متعدد آنان خصوصا وضعیت جسمانی نا‌مطلوب آقایان حمیدرضا مرادی و مصطفی دانشجو که پیش از این نیز بار‌ها جان آن‌ها در معرض خطر قرار گرفته، از ادامه اعمال ظلم و فشار غیر قانونی و خودسرانه بر آقایان دراویش توسط قاضی مربوط ممانعت بعمل آورده، آنان را به بند ۳۵۰ بازگردانده شده و امکان دفاع قانونی در دادگاه صالحه بر اساس قوانین جاری خصوصا آیین دادرسی کیفری برایشان فراهم شود.
امضا کنندگان:
۱-سیدمحمد ابراهیمی
۲-حسن اسدی زیدآبادی
۳-سیدعلیرضا بهشتی
۴-عماد بهاور
۵-مصطفی بادکوبه‌ای
۶-سیدمصطفی تاجزاده
۷-امین چالاکی
۸-سیاوش حاتم
۹-مهدی خدایی
۱۰- محمد داوری
۱۱-امیرخسرو دلیرثانی
۱۲- علی شریعتی
۱۳- علیرضا روشن
۱۴-محمدصادق ربانی املشی
۱۵-محمد رضایی
۱۶-علیرضا رجایی
۱۷-حسین زرینی
۱۸-عبدالفتاح سلطانی
۱۹-مسعود صادقی
۲۰-مصطفی عبدی
۲۱- ابوالفضل قدیانی
۲۲-سیامک قادری
۲۳-فیض الله عرب سرخی
۲۴-حمید کرواسی
۲۵-سعید مدنی
۲۶-عبدالله مومنی
۲۷- محسن میردامادی
۲۸ -محمدامین هادوی
۲۹ -سیداحمد هاشمی
۳۰-محمدحسن یوسف‌پورسیفی