جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۱, شنبه

حضور نیروهای امنیتی در اطراف دفتر سیدمحمد خاتمی

در آخرین روز ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، اطراف دفتر سید محمد خاتمی در میدان یاسر تهران با حضور نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی، فضای امنیتی و رعب ایجاد شده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، در ابتدای ورودی خیابان یاسر در میدان یاسر تهران که منتهی به دفتر وی می شود، نیروهای امنیتی مانع از حضور فعالان سیاسی شده و برخی را نیز با بازداشت به اماکنی همچون پایگاه یکم فرحزادی منتقل کرده اند. همچنین ماشین هایی که قصد تردد در این منطقه را دارند، کارت های ماشینشان گرفته شده و برخی ماشین هایی که قصد پارک کردن خودروی خود را دارند، پلاک های آنها کنده و مصادره شده و یا مجبور به ترک محل می شوند. همچنین چند دستگاه ون نیروی انتظامی در این منطقه مستقر شده اند.
در شعاع مناطق اطراف میدان یاسر، از مسیر میدان تجریش تا قیطریه و نیاوران نیز فضای امنیتی با حضور ون های نیروی انتظامی و گارد، فضای رعب و امنیتی حاکم است.
در حال حاضر سید محمد خاتمی در دفتر خود حاضر است، اما از حضور فعالانی که قصد ترغیب وی به ثبت نام در انتخابات را دارند، ممانعت می شود.
در حالی که اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری به حضور حداکثری با کاندیداتوری خاتمی به اجماع رسیده اند و مقام رهبری نیز در سخنرانی نوروزی مدعی انتخاباتی با حضور همه سلایق شده بود، اما خاتمی همواره در دیدارهای مختلف مردمی ایراز می کرد که فضای امنیتی بر کشور حاکم است و مایل نیست بار دیگر هزینه های سنگین بر مردمی که در پی تغییرات مسالمت آمیز و قانونی هستند، مانند وقایع پس از انتخابات ۸۸ هزینه های سنگین تحمیل شود.

تشدید فشارها بر مصطفی تاجزاده در آستانه انتخات


سید مصطفی تاجزاده رئیس ستاد انتخابات دولت اصلاحات، به دنبال درخواست برگزاری انتخابات آزاد از رهبری و دعوت از خاتمی برای حضور در انتخابات در سال جدید با فشارهای شدیدتری مواجه شده است.
به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی که از ماه رمضان سه سال پیش در زندان به حصر کشیده شده و در انفرادی و ایزوله قرار دارد، نه تنها از مرخصی، تماس تلفنی با خانواده و ملاقات حضوری محروم است بلکه در ملاقات های کابینی هفتگی نیز جز همسرش هیچ یک از بستگان درجه یک او (مادر، پدر، خواهر، برادر و فرزند) حق حضور و دیدار وی را ندارند.
روند درمان تاجزاده نیز از دی ماه سال گذشته قطع شده و گفته می شود در این امور (اعزام به بیمارستان و طی مراحل درمانی و مرخصی و ملاقات حضوری) دادستانی کاملا مسلوب الاختیار است. از نوروز سال گذشته که همسر تاجزاده از مقامات امنیتی سپاه خواسته بود تا نسبت به مرخصی همسرش اقدام کنند، نبوی معاون حقوقی قرارگاه ثارالله با خشونت اعلام کرده بود تا دیگر با او تماسی نگیرند و کارهای تاجزاده را از دادستانی پی گیری کنند و این شروع دور جدید فشارها روی این منتقد قانونی رهبری بود.
آخرین مرخصی سه روزه تاجزاده نیز در آخر تابستان سال گذشته بود که به علت تعطیلی، امکان پی گیری های پزشکی میسر نشد. در طول سال گذشته هم خانواده این زندانی سیاسی تنها دو ملاقات با او داشته اند که با پی گیری های بسیار و پس از سکته مغزی پدر او صورت گرفت اما در سال جدید نه تنها علیرغم وعده های مقامات سپاه، مرخصی نوروزی به او داده نشد بلکه تاکنون خانواده اش (جز همسر و یک نوبت دخترش) موفق به دیدار او نشده اند. گفته می شود این فشارها در آستانه انتخابات در تلافی نقدهای صریح و مشفقانه و ارائه پیشنهادات منطقی برای برون رفت از بحران های کشور توسط این فعال سیاسی به برگزار کنندگان و ناظرین انتخابات، مسئولین و شخص رهبر است که تاجزاده در نامه ها و پیام هایش از زندان، مسئولیت آزاد یا رسوا برگزار شدن انتخابات را برعهده ایشان گذاشته است.
مقامات امنیتی سپاه که جرائم بسیاری از جمله داشتن زندان غیرقانونی (دو الف) و بازجویی های همراه با ضرب و شتم و شکنجه و آزار فیزیکی و روانی زندانیان پس از انتخابات و خانواده های آنان را در کارنامه خود دارند، تشدید فشارها بر روی تاجزاده را در آستانه انتخابات در دستور کار خود قرار داده اند. در پیگیری های صورت گرفته نیز سپاه با سلب مسئولیت از خود علت عدم پی گیری رفع محدودیتهای این زندانی سیاسی و به ویژه عدم توجه به روند درمانی وی را بی پاسخ ماندن نامه های درخواست از سوی دادستانی عنوان میکنند.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

دلنوشته مادر سهراب اعرابی برای فرزندش و زهرا رهنورد


 پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی در دلنوشته ای به مناسبت روز مادر با یادآوری یاد فرزندش و اشاره به اینکه خونت مظلومانه توسط ظالمان ریخته شد، خطاب به زهرا رهنورد می نویسد: همیشه فکر می کنم ما مردم در حق شما بسیار کوتاهی کرده ایم مقابل این همه ظلم و استبداد ایستادگی ننموده ایم.
به گزارش کلمه، در این نامه خطاب به خانم رهنورد با بیان اینکه ایستادگی و صبر و امید شما بزرگواران، ما را به مقاومت بیشتر تقویت و تشویق می نماید. اما قلب مان از این همه بی عدالتی و کینه و خشم و نفرت طرف مقابل می گیرد، سوال می کند: آن نامردمان جواب این همه ظلم را چگونه خواهند داد؟
پروین فهیمی در این دلنوشته برای فرزندش سهراب با تاکید اینکه هرگاه از خدا تقاضایی دارم او را واسطه قرار می دهم می نویسد: در این چهار سال به طرق مختلف به خوابم می آید و حضورش را به من نشان می دهد. از او همیشه می خواهم حال که پیش خدا ارج و قربی داری دعاهایم را به خدا برسان که خون شهدای مان پایمال نشود که عزیزانمان از بند و حصر آزاد شوند.
او با یادآوری خاطره ای از خانم رهنورد به نقل از وی نوشته است: مادر سهراب مطمئن باش همسر من به خاطر مقام و قدرت به صحنه نیامد، بلکه به خاطر دینی که به مردم داشت احساس وظیفه کرد.
متن کامل این دلنوشته برای سهراب اعرابی و خانم زهرا رهنورد که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است، در زیر می آید:
به یاد سهرابم و به یاد مادری مهربان و دور از فرزندانش خانم رهنورد
به مناسبت روز مادر
از کجا شروع کنم؛ از سهرابم که در کنارم نیست و زیر خروارها خاک دور از من است. از آن بعدازظهری بگویم که یک هفته قبل از شناسایی، سهرابم به خوابم آمد و در گوشم گفت:« اشکالی نداره – مامان میگم اشکالی نداره.» و این جمله مدام در گوشم تکرار می شود و هم چنان روح فرزندم است که مرا آرام می کند. هرگاه از خدا تقاضایی دارم او را واسطه قرار می دهم و به او می گویم تو بیگناهی و خونت مظلومانه توسط ظالمین ریخته شده است. سال گذشته روز مادر خیلی دلم گرفت. تنها بودم شب موقع خواب به یادش گریه کردم و آن سال هایی را به یاد آوردم که همیشه روز مادر برایم هدیه کوچکی در حد توانش می گرفت و می آمد بوسه ای بر صورتم می زد و روز مادر را تبریک می گفت.
با اینکه همیشه فرزندان دیگرم و دیگر جوانان به یادم هستند و جای سهراب را برایم گرفته اند؛ اما نبودن سهراب برایم غمی بزرگ است؛ آن شب از ناراحتی تا صبح نخوابیدم و روز بعد یعنی همان روز مادر صبح تعدادی دانشجو به دیدنم آمدند. بسیار خوشحال شدم بعد از رفتن آنها به علت بی خوابی شب قبل، خواستم ساعتی استراحت کنم و بعد به دیدار مادرم بروم که خوابم برد سهراب را دیدم به سن ده – دوازده سالگی. با هم به کنار رودخانه ای رفتیم و کنار درختی نشستیم، دیدم در رودخانه تعدادی مرد و زن در حال شنا هستند و جریان آب پر تلاطم بود.
زن ها با لباس های سپید مانند فرشته شنا می کردند و جریان آب به ناگاه آرام شد و من دست به آب زدم و گفتم سهراب ببین چه آب زلالی و سهراب هم سرش را تکانی داد. به او گفتم سهراب می خواهم پیش مادربزرگ بروم می آیی گفت آری و به اتفاق هم سوار اتوبوس شدیم و او در کنارم نشست در راه به او گفتم می دانی امروز روز مادر است. برایم چه گرفتی؟ هیچی نگفت فقط بر گونه سمت چپ صورتم مانند بچه های کوچک بوسه ای زد به قدری دلچسب و طبیعی بود که از گرمای صورتش و بوسه اش حسی که به من دست داده بود از خواب پریدم و صورتم را با دو دستم گرفتم که مبادا آن حس از درونم بیرون رود و ساعتی گریه کردم که سهراب به این اندازه به من نزدیک است.
در این چهار سال نیز به طرق مختلف به خوابم می آید و حضورش را به من نشان می دهد. از او همیشه می خواهم حال که پیش خدا ارج و قربی داری دعاهایم را به خدا برسان که خون شهدای مان پایمال نشود که عزیزانمان از بند و حصر آزاد شوند. خانم رهنورد این همراه عزیز ما مردم ایران مادری بزرگ و مهربان پر از عشق و علاقه به تمامی فرزندان ایران زمین به یاد می آورم شبی که با آقای مهندس موسوی برای همدردی به دیدارم آمدید و آقای موسوی در جمع بستگانم گفتند سهراب، سهراب همه ی ملت ایران است. سهراب نیز مانند دیگر جوانان وطنمان آرمان هایی داشت که برای رسیدن به آن جانش را از دست داد. راهش را جوانان دیگر ادامه خواهند داد. باز به یاد می آورم شبی که شما به تنهایی به دیدنم آمدید تا باز هم در کنارم باشید.
نوه ام را در آغوش کشیدید و به من گفتید: مادر سهراب مطمئن باش همسر من به خاطر مقام و قدرت به صحنه نیامد، بلکه به خاطر دینی که به مردم داشت احساس وظیفه کرد تا لااقل نوه ی من و نوه ی شما آینده ای روشن داشته باشند. در ملاقات هایی که در جلسات خانواده های زندانیان و همین طور دید و بازدیدهایی که با هم می رفتیم از مهربانی و شخصیت بدون تکبرتان و معلومات شخصی شما استفاده بردم و اکنون بیش از دو سال است نبود شما و آقای مهندس موسوی و آقای کروبی برایم آزاردهنده است. هر چند ایستادگی و صبر و امیدی شما بزرگواران، ما را به مقاومت بیشتر تقویت و تشویق می نماید. اما از این همه بی عدالتی و کینه و خشم و نفرت که طرف مقابل ابراز و رواج می دهد، بغض در گلویم همچنان روز به روز متورم تر می شود و قلبم از درد این همه ظلم فشرده تر می گردد.
وقتی فرزندان نسرین و هاله را می بینم از خودم خجالت می کشم که فرزندان نسرین چگونه شب های شان را بدون عشق مادر به صبح می رسانند و سه دختر شما زهرا و کوکب و نرگس و نوه های گل تان دور از مادر چگونه توانستند این دوری را تحمل کنند باز به یاد می آورم که همیشه سفارش نگین دختر کوچک شبنم را به دوستان می کردید که او را تنها نگذارید و مراقبش باشید.
خانم رهنورد عزیزم احترام بسیار زیادی برای شما و آقایان موسوی و کروبی قائلم و همیشه به یادتان هستم و با اینکه بعد از فوت مرحوم پدر تان به اتفاق مادران صلح به دیدار مادر بزگوراتان و هم چنین دختران تان رفته ایم؛ اما همیشه فکر می کنم ما مردم در حق شما بسیار کوتاهی کرده ایم مقابل این همه ظلم و استبداد ایستادگی ننموده ایم. حتما خود نیز می دانید ما مادریم و تحمل و صبرمان بسیار، اما جوانان ما صبر و حوصله شان بسیار کم.
مادرانی که فرزندانشان را از دست داده اند و مادرانی که فرزندانشان در زندانند و فرزندانی که مادرانشان در زندان و حصرند این سوال را از خود می پرسند آن نامردمان جواب این همه ظلم را چگونه خواهند داد؟ ای کاش ای کاش می توانستند خود را لحظه ای جای ما مادران بگذارند حتما متوجه خواهند شد بعد از عشق به معبود عشق مادر به فرزند است و این عشق از زیباترین و لطیف ترین و سالم ترین احساسات انسانهاست. این عشق ر از مادران نگیرند و به یاد آورند که خودشان نیز مادری دارند و مادرانشان نیز عشقی به آنها.
به صفای دلِ رندان و صبوحی زدِگان بس درِ بسته به مفتاح دعا بگشایند
پروین فهیمی

نامه شیرین عبادی خطاب به احمدشهید در رابطه با فشارها بر ۱۰ زندانی سیاسی اوین



شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده صلح نوبل ۲۰۰۳ در پی انتقال ده زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین به سلول انفرادی، با ارسال نامه ای به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، از این مقام بین المللی خواست تا با توجه به وضعیت زندانیان در سراسر کشور و به ویژه بند ۳۵۰ زندان اوین، مانع وقوع حوادث بعدی شود. خانم عبادی در نامه خود، از آقای شهید خواسته است تا توجه مسئولان حکومت ایران را به این نکته جلب کند که سلامت زندانیان بر عهده مسئولان زندان است.
خانم عبادی از آقای شهید خواسته است که نامه اش در پرونده دولت ایران ضبط و هنگام رسیدگی مورد عنایت قرار گیرد.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن کامل نامه شیرین عبادی به احمد شهید که در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ ارسال شده، به شرح زیر است:
جناب دکتر احمد شهید
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران
پیرو گزارش های قبلی،‌ به استحضار می‌‌رسانم که وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی‌ در ایران روز به روز وخیم تر می‌‌شود. از جمله براساس گزارش های واصله از زندان اوین، غذای زندانیان فاقد کیفیت، غیر بهداشتی و غیر قابل خوردن است و زندانیان به اجبار برای تهیه مایحتاج حیاتی‌ خود از قبیل میوه، سبزیجات تازه و مواد پروتئینی مجبور هستند به تنها فروشگاه زندان مراجعه کنند. فروشگاه نیز با ارائه مواد غیر استاندارد و به چند برابر قیمت واقعی،‌ مشکل جدیدی را ایجاد کرده است.
از همین رو زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین برای پی گیری شکایت شان، یکی‌ از زندانیان سیاسی به نام سعید مدنی را انتخاب می کنند که این امر نه تنها وضعیت زندانیان را بهتر نمی کند، بلکه طرح شکایت نزد مقام های مسئول، سبب می شود تا فرد یاد شده به همراه ۹ زندانی سیاسی دیگر به اسامی عبدالله مومنی، ابوالفضل عابدینی نصر، سیامک قادری، امیر خسرو دلیر ثانی، محمد حسن یوسف‌پور سیفی، سعید عابدینی، کامران ایازی، محمد ابراهیمی و پوریا ابراهیمی در روز هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ به زندان انفرادی اعزام شوند که تا کنون نیز در آنجا به سر می‌‌برند.
بر این اساس تعدادی از زندانیان سیاسی این بند اعلام کرده اند که در صورت ادامه شرایط موجود، دست به اعتصاب غذا خواهند زد که این خود بر وخامت اوضاع خواهد افزود.
همچنین درمانگاه زندان فاقد امکانات کافی‌ بوده و افرادی که با بیماری‌های جدی دست به گریبان هستند، مجبورند با هزینه شخصی‌ به درمان خویش بپردازند. هم اکنون تعدادی از زندانیان از قبیل ابوالفضل عابدینی نصر و محمد ابراهیمی بیمار و محتاج مداوا هستند که توجهی‌ به درمان آنها نمی شود. با عنایت به اینکه در سال‌های قبل چند تن‌ از زندانیان مانند هدی صابر و محسن دکمه چی به علت عدم رسیدگی پزشکی‌ و درمان به موقع، جان خود را از دست داده اند، بنابراین عدم امکانات پزشکی‌ جان زندانیان را تهدید می‌‌کند؛ موضوعی که مسئولان زندان بی‌ تفاوت از کنار آن می گذرند.
همچنین مهدی خزعلی که در اعتراض به دستگیری غیر قانونی‌ خود، بیش از صد روز است که در اعتصاب غذا بسر می برد، براساس گزارش خانواده اش بیش از ۳۰ کیلو وزن کم کرده و در شرایط خطرناکی به سر می‌‌برد.
بر این اساس توجه فوری به وضعیت زندانیان در سراسر کشور، به ویژه بند ۳۵۰ زندان اوین ضرورت تام دارد تا از وقوع حوادث بعدی جلوگیری شود. بنابراین با اعلام مراتب، خواهشمندم توجه مسئولان حکومت ایران را به این نکته بدیهی‌ جلب کنید که سلامت و بهداشت زندانیان اعم از سیاسی و غیر سیاسی بر عهده مسئولان زندان است.
مستدعی است این نامه در پرونده دولت ایران ضبط و هنگام رسیدگی مورد عنایت قرار گیرد.
با احترام
شیرین عبادی
مدافع حقوق بشر و برنده صلح نوبل ۲۰۰۳
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲