جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

فیلم کمپين حقوق بشر از دروغهای احمدی نژاد



کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران همزمان با ورود محمود احمدی نژاد،‌ رييس جمهوری اسلامی ايران،‌ به نيويورک، ويديويی را بر روی يوتيوب منتشر کرده است که در آن سخنان وی درباره شرایط ایران را رد کرده است.
سايت کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران،‌ فيلم تهيه شده را يادآور و نمايانگر آنچه «هشت سال پنهان کاری و فريبکاری سيستماتيک همراه با افزايش خيره کنندۀ موارد نقض حقوق بشر»‌ ناميد،‌ عنوان کرده که ظرف هشت سال رياست جمهوری محمود احمدی نژاد به وقوع پيوسته است.
هادی قائمی، سخنگوی کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران،‌ با اشاره به اينکه فيلم اين سازمان حقوق بشری با هدف تکذيب سخنان گذشته محمود احمدی نژاد تهيه شده است،‌ به راديو فردا می گويد: «هشت سال گذشته است و با توجه به اينکه کارنامه کاملی از حضور احمدی نژاد و سخنانش در سازمان ملل و در حول و حوش آن داريم،‌‌ اين ويدئو را تهيه کرديم که مجموعه ای از اظهارات کذب او در رابطه با وضعيت داخلی ايران و مسئله حقوق بشر است و از آن طرف، چند تن از ‌فعالانی که در نيويورک به حضورش اعتراض خواهند کرد،‌ به عنوان کسانی که پاسخ او را می دهند و وضعيت واقعی ايران را مطرح می کنند،‌ در اين ويدئو شرکت دارند
وی اضافه می کند: «می خواستيم نشان دهيم که احمدی نژاد در زمان حضورش در سازمان ملل در سال های گذشته دروغ های بسياری را گفته است و اين بار،‌ نه تنها ديپلمات ها و مقام های کشورهايی که در نيويورک با او ديدار خواهند کرد،‌ بلکه رسانه ها هم بايد با دقت،‌ وی را به پاسخگويی وادار کنند و در اين زمينه به مسايل حقوق بشر توجه کنند
‌در فيلم کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران،‌ پنج ايرانی از جمله فعالان حقوق بشر،‌ نسبت به سخنان محمود احمدی نژاد در خصوص مسايل حقوق بشری واکنش نشان داده اند. از جمله مهدی سحرخيز،‌ فرزند عيسی سحرخيز،‌ روزنامه نگار و فعال سياسی،‌ که پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ بازداشت و زندانی شد.
مهدی سحرخيز به راديو فردا می گويد: «می خواستم نشان دهم که احمدی نژاد و اطرافيانش تا چه اندازه دروغگو هستند
او با اشاره به وضعيت پدرش عيسی سحرخيز می افزايد: «پدرم سه سال است که در زندان به سر می برد و برخوردهای صورت گرفته با او از جمله خودداری از دادن يک روز مرخصی،‌ نشان دهنده نقض حقوق بشر است
همزمان با آخرين سفر رييس جمهوری اسلامی ايران به نيويورک،‌ گروه های مختلفی درصدد برگزاری تظاهرات عليه او برآمده اند.
يکی از اين گروه ها،‌ «هوار» است که کامران سهيلی،‌ از اعضای آن،‌‌ با اشاره به تظاهراتی که قرار است از سوی اين گروه روز سه شنبه برگزار شود،‌ می گويد: «هدف اول ما، ابراز همبستگی با فعالان حقوق بشر در ايران است که هر روز تحت فشار دولت قرار دارند
گروه «هوار» پس از انتخابات بحث برانگيز رياست جمهوری سال ۸۸ در آمريکا ايجاد شد و آغاز به کار کرد.
گروه «اتحاد عليه ايران اتمی» نيز از جمله گروه هايی است که درصدد برگزاری تظاهرات در نيويورک است.
ناتان کارلتون،‌ سخنگوی اين گروه،‌ به خبرگزاری آسوشيتدپرس گفته است:‌ می خواهيم احمدی نژاد ببيند اينجا،‌ جايی ندارد.

دستگاه قضایی زندان ها را با احکام ناعادلانه پر کرده است



جمعی از زنان اصلاح طلب با صدور بیانیه ای به بازداشت فائزه هاشمی رفسنجانی، فعال اصلاح طلب اعتراض کرده ند.
به گزارش نوروز در این بیانیه آمده است: با اجرای احکام ناروا بر شماره زندانیان سیاسی می افزایند و با پرونده سازی های تازه و نو به نو زندانیانی را که دوره محکومیت غیرعادلانه شان سرآمده هم چنان دربند نگاه می دارند و کاشانه ها را به هم می ریزند و خانه ها را خراب می کنند و حرمت و حریم نهاد خانواده را می شکنند.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ این سرزمین آکنده است از قدرناشناسی هایی که توسط هم عصران نابخرد عامدانه یا ناآگاهانه نسبت به خدمتگزاران مردم و ایران عزیز روا داشته شده است. از این جهت ورق زدن کتاب تاریخ عبرت آموز است! اما آن چه موجب تأسف است این که انگار قرار نیست مردمان، خاصّه آنان که چون طفلانی خُرد، گوی قدرت را به دست گرفته و شادمانی می کنند، در قرن بیست و یکم و در عصر ارتباطات و ماهواره و اینترنت و شبکه های جهانی از حوادث و وقایع تاریخی پندی بگیرند و عاقبت اندیشی کنند!
بازداشت خواهر عزیزمان فائزه هاشمی که خدمات ارجمندش به ویژه در حوزه های اجتماعی و مدنی انکارناپذیر است، به بهانه واهی تبلیغ علیه نظام، یک بار دیگر موجب شد که ما جمعی از زنان اصلاح طلب، که تیغ  خشونت طلبان اقتدارگرا بارها جامه هامان را دریده اما بر روح و فکر و اندیشه مان اثری برجای نگذاشته است، انگشت حسرت به دندان بگزیم و افسوس بخوریم که مرکب قدرت سواران این دوران از تاریخ کشورمان نیز نابخردانه همان کج راه صاحبان قدرت در دیرینه های دور را می پیمایند.
چرا جای تأسف نداشته باشد این گونه اقدامات تنش زا در زمانه ای که کشورمان با انبوهی از مشکلات داخلی و خارجی روبروست که دولت ناهمراه با مجلس و مصوبه های پیشین و فعلی آن و مجموعه مراکز و نهادهای مسئول از عهده حل و فصل آن برنمی آیند.
چرا ما زنان اصلاح طلب و صلح دوست در ایامی که مردم دنیا روز صلح را به پاس داری نشسته اند، وقتی جنگ طلبان ایران را هم گام و هم زبان و هم راه با جنگ طلبان عالم می بینیم اندوه ناک نشویم و وقتی دلسوزان فکور و صاحب ایده را خانه نشین و منزوی و منتقدین قانون گرا را در بند و حبس و حصر می بینیم، دلتنگ نباشیم؟!
چرا ما زنان در کنار همه آنان که درد وطن دارند و درد دین دارند، سوگوار ارزش های ذبح شده در پای قدرت نباشیم؟! چه سان زبان به دهان گرفته بنشینیم و شاهد نامردمی هایی باشیم که با خدمتگزاران این آب و خاک و فرزندان پاک نهاد این ملک می شود؟!
هنوز ناله های مادران و پدران و فرزندان و همسران و همه خانواده های زندانیان سیاسی که هر روز فشار و سختی بر آنان افزونی می گیرد، آرام نشده کینه توزانه با اجرای احکام ناروا بر شماره زندانیان سیاسی می افزایند و با پرونده سازی های تازه و نو به نو زندانیانی را که دوره محکومیت غیرعادلانه شان سرآمده هم چنان دربند نگاه می دارند و کاشانه ها را به هم می ریزند و خانه ها را خراب می کنند و حرمت و حریم نهاد خانواده را می شکنند.
هنوز از رهایی یک چند زندانی در پایان دوره محکومیتشان لبخند بر لب این مردم ماتم زده از حجم انبوه دردهای متراکم، نیامده جوانان نازنین دیگری را جایگزینشان می کنند که مبادا روزی خبر رسد که زندان اوین و دیگر زندان های این دیار از زندانی سیاسی و معترضان و منتقدان قانونی خالی شده است!
هنوز ما در حیرت اقدامات غیرقانونی مانند تبعید زندانیان سیاسی و تبعات غیرشرعی آن از جمله عدم امکان ملاقات زوجین زندانی (ازجمله مهسا امرآبادی و مسعود باستانی و ژیلا بنی یعقوب و بهمن احمدی امویی) هستیم و سعی در رساندن فریادهایمان به گوش مسئولینی که هنوز معنای انسانیت و وجدان و شرف را می فهمند، داریم که اخبار ناخوشایند تصفیه حساب های سیاسی و جناحی در آستانه انتخاباتی غیرآزاد، نمایشی و فرمایشی ناخوشی را به جان و روحمان ارمغان می دهد. وچه دردناک که در این میان «زنان» هستند که بیش از پیش وجه المصالحه و مورد ظلم مضاعف به عنوان زندانی و خانواده زندانی سیاسی، قرار می گیرند.
ما جمعی از زنان اصلاح طب، ضمن ابراز تأسف شدید از تثبیت جایگاه و یا ترفیع مقام محکومان دادگاه کهریزک و جانیان و متهمان اصلی آن و در عوض، تشدید فشار و سختی بر زندانیان سیاسی و منتقدین و معترضان قانونی پس از انتخابات، اقدامات اخیر قوه قضائیه را که نصایح دلسوزان را نشنیده گرفته و مصالح مردمان را نادیده می گیرد و عدالت را قربانی مطامع سیاسی نموده برای صاحبان قدرت که لابد نگران افشای اطلاعات و  دانسته هایشان هستند، مصونیت آهنین قائل شده زندان ها را بر اساس احکام ناعادلانه پر کرده است و خانه ها را از مادران و پدران و فرزندان بی گناه خالی، محکوم می کنیم.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
جمعی از زنان اصلاح طلب

۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

خدایا ایران رو به تو می سپارم



in roza aslan halam khob nist akhbare irano donbal mikonam divone misham mikhandam be hale oun hame tamadon o farhange ke bar bad raft o fek mikonam che jori emkan dare mamlekati ba oun hame ghedmat karesh be inja berese gerye mikonam be hale vatanam, mardomam hameye kasani ke mishnasamoeshon va doseshon daram gerye mikonam be hale khodam be hale dorani ke mitonestam shad to vatanam zendegi konam mese hame mardome donya ama in doran hamash ba tanesh gozasht hamash ba tarse hamleye keshvaraye dige be iran ,belataklife, tahdide irani har ja ke miraftim zendegi kardim va hamash az khodemon porsidim akhe chera akhe chera ma
in roza khabar tahdid haye jadide Israel , khabare tatil shodan sefarate canada to tehran hameye tahrimhaye bishtar o bishtar keshvaraye donya, bikari bishtar gheshre javon,tatil shodan gostarde hameye karkhoneha sherkatha ,tavarom vahshatnak, fesad hame o hame bishtar asabim mikone negaranam khily negaranam hamash be in fek mikonam ke age ye roz to iran jang beshe che balayi sare iran miyad sare man miyad chera darim tavan hemaghate ye mosht ahmaghe az khod razi ro pas midim ke be joz khodeshon be joz por kardane jibehaye khodeshon va tohin o tahghire mardom iran chizi nemidonan .khoda lanateton kone, khoda lanatet kone khomeyni ke ghadame nahse khodet va atrafiyanet tamame iran o farhangesho nabod kard e o hanoz dasbardar tatameye chizaye baghi monde nistin
khodaya komak kon joz to hich kasi ro nadaram ke azash komak bekham va tanha khoshhalim ine ke faghat toro daram, komak kon iran azad beshe komak kon mardom ounja shad zendegi konan komak kon ye modire bashor ba hamkari mardom irano dobare az no besazan.khodya hamle be iran kabose shabaye mane nazar dobare ashk bebinam to cheshm hamvatanam 
akh ke cheghad delam tange baraye ye bar dige rah raftan to tehran

۱۳۹۱ شهریور ۱۷, جمعه

دعا که دولتش زودتر به‌سر آید



 گزارش های دروغ و ادعاها و تحریف حقیقت های احمدی نژاد، حالا دیگر صدای نزدیکان و همراهان او را هم بلند کرده است. حتی مهدوی کنی، رییس مجلس خبرگان رهبری هم در برابر اعتماد به نفس غریب احمدی نژاد و تشنگی او به قدرت، موضع گرفته است. جدیدترین سخنان رییس دولت برآمده از کودتای انتخاباتی، همچنین بار دیگر رییس قوه قضاییه را نیز به واکنش وادار ساخت.
سه شنبه شب گذشته، وقتی رییس قوه مجریه جمهوری اسلامی مجددا مجال یافت تا از شبکه اول تلویزیون ضرغامی، با لبخند و طعن و گوشه و کنایه، منتقدان خود را تمسخر کند و همه ی انتقادها علیه دولت خود (حتی گزارش های مراجع رسمی جمهوری اسلامی) را کار رقبای سیاسی بخواند، بار دیگر مشخص شد که محمود احمدی نژاد، چه پدیده ی ویژه ای است. او با اعتماد به نفس منحصر به فردش، واقعیت های اقتصادی را که اغلب شهروندان ایران با پوست و استخوان لمس می کنند، نفی و تکذیب کرد. احمدی نژاد از هر آنچه در چنته داشت سود جست تا نشان دهد هیچ سوء مدیریت و بی کفایتی وجود ندارد و دولت او، بر تمام بحران ها مسلط است. وی همچنین تا توانست مشکلات را به گردن دیگران و باندهای قدرت و رقبا و عوامل خارجی انداخت.
«ممکن است چند روزی یک کالا کم شود اما ده‌ها هزار قلم کالا در بازار است.» این تنها یک ادعای او بود، بی آن که به تورم افسارگسیخته و گرانی بی مهار این روزهای ایران اشاره کند.
او بدون این که متوجه باشد، عمق بحران مالی دولت ناکارآمد و ورشکستگی دولت کودتا و آثار اقتصادی تحریم های غرب علیه جمهوری اسلامی را آشکار کرد: «ما گفته‌ایم که امسال و سال بعد 36 هزار میلیارد تومان اموال می‌فروشیم و با آن بودجه عمرانی تامین می‌کنیم، این کار یک افتخار برای دولت است، بانک‌ها اموال زیادی دارند که می‌توانند آنها را بفروشند و به صورت وام در اختیارفعالان اقتصادی قرار دهند. البته در عین حال باید بدانیم که برای دستگاه‌ها فروش اموال سخت است. به عنوان مثال همین صدا و سیما اموال بسیاری دارد که آقای ضرغامی می‌تواند آنها را بفروشد.»
احمدی نژاد همچنین هرجا فرصت یافت، طعنی متوجه رهبر جمهوری اسلامی کرد. به عنوان نمونه، رییس دولت برآمده از کودتای انتخاباتی که ظاهرا نسبت به آراء رسمی اعلام شده در 22خرداد 88 دچار توهم جدی است، در بخشی از مصاحبه اش گفت: «رئیس‌جمهور تنها کسی است که نماینده کل ملت است.»
او آشکارا رهبر جمهوری اسلامی را فاقد پشتوانه مردمی و رای عمومی دانست. هرچند چیزی از کیفیت انتخاب خود در سال 88 نگفت. به گزارش خبرآنلاین، او در جایی دیگر از این برنامه گفت: «باید مشخص شود هرکس مسوول چه کاری است. مثلا خزانه‌ی دولت را که نمی‌شود، از سه نقطه برنامه‌ریزی کرد.»
ادعاهای احمدی نژاد، در این مصاحبه صدای همراهان دیروز او را هم بلند کرد. به گزارش ایرنا، رییس دولت برآمده از کودتای انتخاباتی مدعی شد که «همه طرح های بزرگ کشور فعال است، طرح های سرمایه گذاری و عمرانی فعال است»؛ «امروز در سال 1391 در منطقه اول شده ایم»؛ «این دولت، پاک ترین دولت تاریخ کشور است»؛ «رشد تورم كاهشي است»؛ «سال گذشته 80 درصد پولي را كه از مردم برای هدفمندسازی یارانه ها گرفته بوديم به خود مردم داديم و 20 درصد در راستاي كمك به توليد و حمل و نقل صرف شد»؛ «خوشبختانه امروز وضعيت بازار بورس وضعيت خوبي است و بايد پولها را به آنجا ببريم»؛ «در اين دولت بخش توليد 5 برابر رشد كرده و بيشترين سرمايه گذاري و كار در بخش توليد و عمران در اين دولت بوده است»؛ و... و این همه، یاران دیروز او را هم به فغان آورد.

خدا کند زودتر دولتش بسر رسد!
به گزارش مهر، یک عضو هيات رئيسه مجلس، که ازجمله نمایندگان حامی احمدی نژاد محسوب می شود، پس از مصاحبه سه شنبه شب وی، گفت: «رئيس جمهور در اين گفتگوی تلويزيونی حاضر نشد حقايق کشور مثل گرانی و مشکلات مسکن، ارز، صنعت و کشاورزی را بپذيرد وهيچ راه حل مشخصی نيز ارائه نداد.»
محمد دهقان با انتقاد از نحوه پاسخگوئی احمدی نژاد گفت که وی «همه مشکلات دولت را به گردن ديگران انداخت. اين برای مردم قابل قبول نيست که پس از ۷ سال به جای پاسخگويی درباره مشکلات، فرافکنی شود.»
عضو هيات رئيسه مجلس که خیلی دیر متوجه دروغ گویی رییس قوه مجریه برآمده از کودتای انتخاباتی شده، همچنین افزود که «اگر اين نوع تخريب ها و ادبيات نامناسب در سال اول رياست جمهوری احمدی نژاد وجود داشت می گفتيم که بی تجربه است و کم کم اصلاح می شود ولی اين بی اخلاقی ها در سال آخر نسبت به سالهای اول بيشتر هم شده و اين ادبيات نامناسب و نامتناسب در شان رياست جمهور و مردم و نظام جمهوری اسلامی ايران نيست.»
وی همچنین با تاکید بر این نکته که «بخش عمده ای از مشکلات کنونی کشور از جمله گرانی، مشکلات ارز، تورم، مشکلات توليد از بی تدبيری دولت در مديريت اقتصادی و به جهت نپذيرفتن نظريات کارشناسان اقتصادی است»، تصریح کرد: «وقتی صحبت رئيس جمهور را شنيديم آرزو کردم اين دولت هرچه زودتر تمام شود و دولتی سر کار بيايد که صادق باشد و حقايق را کتمان نکند.»
                                 
واکنش رییس مجلس خبرگان به ادعای احمدی نژاد
اما مستقل از دروغ ها و گزارش های ناصحیح و تحریف حقیقت های احمدی نژاد، یک دیدگاه وی نیز حساسیت زا شد؛ آنجا که وی در پاسخ به مجری گفت و گوی زنده تلویزیونی با لبخند پرسش معناداری را مطرح کرد.
وی در پاسخ به مرتضی حیدری، مجری برنامه که از او پرسید «سال 84 قول دادید اسامی را که در جیبتان دارید اعلام کنید و حالا که یک سال مانده به پایان دولتتان نمی خواهید این افراد را معرفی کنید؟»، پس از آنکه گفت «من یک سری از اسامی را دادم» با لبخندی معنادار افزود: «از کجا می دانید که یک سال به آخر دولت مانده؟ دولت متعلق به ملت است.»
این سخن احمدی نژاد با واکنش سایت های اصول گرای رقیب توام شد. برخی از آنها (ازجمله بازتاب، نزدیک به محسن رضایی) در روزهای قبل خبر از عزم مشایی برای نامزدی در انتخابات آتی داده بودند. این سخن معنادار احمدی نژاد، ارزیابی و خبر آنان را به نوعی تایید می کرد و به تعبیری، پروژه ی «پوتین ـ مدودف» روسیه را با «احمدی نژاد ـ مشایی» بازسازی می کرد. شایعه و خبر مزبور تا آن حد جنجال ساز شد که «دفتر رئیس جمهور» در اطلاعیه‌ای خبر کاندیداتوری مشائی برای انتخابات ریاست جمهوری را تکذیب و اعلام کرد: «در پی انتشار اخباری منسوب به جناب آقای مشایی مبنی بر اعلام کاندیداتوری ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری ضمن تکذیب جدی خبر مذکور اشعار می‌دارد که آقای مشایی هیچگاه و در هیچ محفل خصوصی و یا عمومی در این موضوع صحبتی نکرده است.»
با وجود این، دیروز محمدرضا مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری در پایان مراسم افتتاحیه دوازدهمین دوره اجلاس خبرگان، در پاسخ به سئوال خبرنگاری، به سخنان سه شنبه شب احمدی نژاد در مورد تداوم دولت اش واکنش نشان داد. وی تاکید کرد: «این فکر نباید باشد که ما نیز بعدا هستیم و یا اینکه کاندیدای ما در دوره بعدی رای خواهد آورد.»
مهدوی کنی افزود: «اگر دولت به خدمتگزاری خود ادامه دهد، مردم راضی خواهند شد و برای حضور در انتخابات دور بعد رغبت پیدا خواهند کرد در غیراین صورت رغبت مردم کم خواهد شد.»

انتقاد مجدد رییس قوه قضاییه از رییس قوه مجریه
دعوای احمدی نژاد با روسای قوای دیگر پایانی ندارد؛ و ظاهرا منتقدان و رقبای وی در حکومت، چاره ای ندارند جز تحمل وی برای ماه های مانده.
احمدی نژاد در مصاحبه ی جدیدش، دستگاه قضایی را مورد طعن و نقد مکرر قرار داد؛ ازجمله گفت که «یک سر و صدایی کردند و 5-6 ماه تاخیر افتاد و حتی بعضی واردکنندگان اصلی گذاشتند رفتند به خاطر فشارهایی که به آنها وارد شد. احضاریه‌هایی هم صادر شد و دستگاه‌هایی وارد شدند. همه‌ اینها اثر دارد. جو اقتصادی پارسال جو درستی نبود؛ آن هم به بهانه تخلفی که یک‌جا انجام شده است. ضمن این‌که به آن تخلف هم رسیدگی می‌شود که البته هنوز هم ما نفهمیده‌ایم چه شد. البته برای ما روشن است ولی بالاخره کو؟ این‌که دولت را مدام متهم کردند و جوسازی که علیه فعالان اقتصادی شد صدبرابر آن حادثه بود»
احمدی نژاد همچنین با اشاره به این نکته که « حتي در قوه قضاييه براي بنده پرونده درست كردند» تصریح کرد که «چقدر سر و صدا کردند... من نامه‌های متعددی به هیات حل اختلاف نوشته‌ام و استدلال کردم که فلان تصمیم خلاف قانون اساسی است.. اینها اختلاف به معنای درگیری نیست بلکه برای رسیدن به تفاهم و اجرای قانون است.»
وی همچنین به شکل تلویحی به انتقاد تند از سازمان بازرسی کل کشور و پورمحمدی، رییس آن پرداخت.
اظهارات احمدی نژاد اما بی پاسخ نماند؛ دیروز رییس قوه قضاییه بار دیگر اختلاف میان روسای قوا را عریان کرد. صادق لاریجانی، بدون اشاره به احمدی نژاد، در سخنانی معنادار، به شکلی غیرمستقیم به نقدهای او در شب قبل پاسخ گفت: « قوه قضاییه حسب وظیفه قانونی‌اش با پدیده‌های نامشروع مفاسد اقتصادی که در آن گرفتن وام‌های میلیاردی غیرقانونی به صورت شبانه و خارج از وقت اداری و دادن رشوه‌های کلان و انواع مفسده‌ها و زد و بندهای اقتصادی در اولویت است، قاطعانه برخورد می‌کند.»
وی تاکید کرد که «متاسفانه برخی به زعم خود تلاش می‌کنند رسیدگی دستگاه قضایی به این پرونده عظیم را کمرنگ جلوه دهند اما مردم خودشان بهتر به عظمت کار قوه قضاییه واقف هستند. اينکه گاه گفته مي­‌شود نتيجه محاکمات چه شد و آخر چه، ناشي از نوعي فرافکني است. واقعيت­‌هاي عالم خارج را با توهم نمي­‌توان دگرگون کرد. محاکمه‌اي عظيم با مستندات قضايي حجيم و کار کارشناسي طاقت‌فرسا صورت گرفته و منتهي به صدور راي در مورد 39 نفر شده است. اين مهم نيست؟ برخورد قاطعي با مفسدان اقتصادي صورت گرفته است. باز هم نتيجه مبهم است؟»
وی همچنین به تهدید غیرمستقیم باند احمدی نژاد ـ مشایی پرداخت؛ « همه بايد بدانند دستگاه قضایی همچنان با قدرت به موارد مفتوح در این پرونده و موارد مشابه رسیدگی خواهد کرد.»
سخنان سه شنبه شب احمدی نژاد، بی شک همچنان پس لرزه هایی خواهد داشت. کمتر از یک سال دیگر به پایان عمر دولت برآمده از کودتای وی باقی مانده؛ رییس جمهوری که محبوب رهبر جمهوری اسلامی بود و با وجود تمام اختلاف ها، آیت الله خامنه ای هنوز گزارش های وی را مستند می داند. رهبر جمهوری اسلامی همچنین از منتقدان اصول گرای وی می خواهد، مزاحم اش نشوند. او اما همچنان برای آیت الله خامنه ای، نیروهای امنیتی همسو با بیت رهبری، اصول گرایان سنتی و محافظه کاران میانه، که عمدتا در دو قوه ی دیگر متمرکز شده اند، موجب آزار است. ظاهرا و با توجه به بحران های متعدد جمهوری اسلامی، اقتدارگرایان چاره ای جز تحمل وی برای ماه های آتی ندارند.

۱۳۹۱ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

نامه ابوالفضل قدیانی به محمد مرسی: از تجربه انقلاب اسلامی و سرنوشت ملت ایران درس بگیرید




ابوالفضل قدیانی، عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نامه ای به محمد مرسی، رییس جمهور مصر با توجه به حضور وی در اجلاس غیرمتعهدها در تهران می نویسد: خوب بود از زمامداران ایران می خواستید دیداری با رهبران زندانی جنبش سبز ایران، جنبشی که الهام بخش جنبش ضد استبدادی ملت بزرگ مصر و شاید کلیت بهار عربی بود، داشته باشید و هدف واقعی ملت ایران را از آنها می شنیدید هرچند که یقینا با این درخواست شما موافقت نمی شد اما حداقل زمینه ای برای طرح مجدد مطالبات سرکوب شده ی ملت ایران فراهم می کرد.
به گزارش کلمه، این مبارز و زندانی سیاسی دوران ستمشاهی در بخشی از نامه خود اظهار امیدواری کرده است: آرزومندم که جنابعالی و انقلابیون مصر، نلسون ماندلا را الگوی خود قرار داده و به هیچ وجه من الوجوه اجازه ندهید که در مصر حکومت مادام العمر برای کسی برقرار شود و در موعد مقرر قدرت را تحویل منتخب واقعی مردم دهید، همانطور که قدرت به شما که منتخب واقعی مردم هستید سپرده شد. کاملا آگاهید که استبداد و خودکامگی بخصوص در جوامع خاورمیانه زمینه های وسوسه انگیز دارد.
ابوالفضل قدیانی زندانی سیاسی ۶۷ ساله هم اینک به اتهام توهین به رهبری در حال گذراندن محکومیت ۳ ساله خود در بند ۳۵۰ اوین است، او در سال ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شده بود، چندی قبل نیز به ۳ سال زندان دیگر محکوم شد.
ابوالفضل قدیانی از مبارزان سیاسی قبل از انقلاب بوده که در دوران ستمشاهی نیز ۴ سال زندان و شکنجه را تحمل کرده است.
متن کامل این نامه را به گزارش کلمه با هم می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!
سوره قصص آیه ۸۳
جناب آقای مرسی رییس جمهور محترم مصر
با سلام و تحیت
جنابعالی به عنوان رییس جمهور برآمده از انقلابی ضد استبدادی در مصر و از کشوری بزرگ و تاریخی، در کنفرانس غیر متعهدها در تهران شرکت کردید.
متاسفانه طی دیدار کوتاه شما، نمایندگان واقعی ملت ایران نتوانستند با شما صحبتی داشته باشند چون یا در حبس اند یا اگر هم در حبس نیستند آزادی آنها بیشتر از محبوسان نیست. البته جنابعالی که خود از زندانیان سیاسی دوران استبداد حسنی مبارک در مصر بودید، خوب بود از زمامداران ایران می خواستید دیداری با رهبران زندانی جنبش سبز ایران، جنبشی که الهام بخش جنبش ضد استبدادی ملت بزرگ مصر و شاید کلیت بهار عربی بود، داشته باشید و هدف واقعی ملت ایران را از آنها می شنیدید هرچند که یقینا با این درخواست شما موافقت نمی شد اما حداقل زمینه ای برای طرح مجدد مطالبات سرکوب شده ی ملت ایران فراهم می کرد.
در اجلاسی که شما شرکت کردید فردی که در جایگاه رهبری کشور ایران نشسته است، در آن سخن راند و از دموکراسی و عدالت و مقابله با ظلم در سطح جهانی و مجامع بین المللی سخنانی بر زبان راند که جا دارد به وی گفته شود: «لم تقولون مالا تفعلون»، الحق که او از مصادیق بارز این کلام خداوند است. تمامی بینندگان و شنوندگان شاهد بودند که حاکم مستبد ایران و دیگر مستبدان چگونه مفاهیم شریفی چون عدالت و دموکراسی را قلب کرده و آنان را به تمسخر می گیرند و در حقیقت فرار به جلو می کنند؛ «فاعتبرو یا اولی الابصار»
متاسفانه همه ایرادهای مطرح شده از سوی وی به نظام بین الملل، اعم از حق وتو و بی عدالتی، دروغ جلوه دادن راستی ها و راست نشان دادن دروغ ها، تحمیل اراده زورمندان به مردم و… سال هاست در این کشور تحت زعامت وی جاری و ساری است و دقیقا مردم ایران در اعتراض به همین ها به فرمان آقای خامنه ای سرکوب شدند. شما به عنوان نمونه، برای درک صداقت و امانت داری حاکم مستبد امروز ایران، نگاهی به تفاوت ترجمه همزمان سخنرانی خود در اجلاس تهران که از رادیو و تلویزیون دولتی ایران پخش شد با سخنرانی خود داشته باشید تا معنی صداقت، عدالت، حق و… را از نظر زمامداران امروز ایران به خوبی درک کنید.
همین نوع امانتداری و عدالت بود که در انتخابات سه سال پیش در ایران اتفاق افتاد و حاصل آن دولتی نامشروع و زندانهایی مملو از آزادگان و آزادیخواهان شد؛ همچون دوران حسنی مبارک و دیگر مستبدان جهان.
امیدوارم شما و انقلابیون و ملت بزرگ مصر از تجربیات انقلاب اسلامی ایران و سرنوشت ملت شریف ایران درس بگیرید و اجازه ندهید که انقلاب مصر همانند انقلاب ایران توسط مستبدین مصادره و آمال و آرزوی آزادیخواهان را به باد فنا بدهد.
آرزومندم که جنابعالی و انقلابیون مصر، نلسون ماندلا را الگوی خود قرار داده و به هیچ وجه من الوجوه اجازه ندهید که در مصر حکومت مادام العمر برای کسی برقرار شود و در موعد مقرر قدرت را تحویل منتخب واقعی مردم دهید، همانطور که قدرت به شما که منتخب واقعی مردم هستید سپرده شد. کاملا آگاهید که استبداد و خودکامگی بخصوص در جوامع خاورمیانه زمینه های وسوسه انگیز دارد.
با آرزوی توفیق روزافزون برای ملت های عربی و سایر ملل در بند استبداد
ابوالفضل قدیانی

افشای نقش رهبری در بازداشت و حبس منتقدان



زندانی سیاسی، مصطفی تاجزاده، در دومین نامه خود به همسرش، به بیان نکات بسیار مهمی از وقایع پشت پرده برخوردهای صورت گرفته با منتقدین، فعالان ملی مذهبی و نهضت آزادی و همچنین اصرار رهبر جمهوری اسلامی در برانداز دانستن آنها علیرغم نظر مخالف وزارت اطلاعات دولت خاتمی پرداخته است.
به گزارش نوروز، مشاور سیاسی سید محمد خاتمی در دولت اصلاحات، در این نامه خود با اشاره به نظر خاتمی، وزارت اطلاعات و حتی کمیته ای که زیر نظر یکی از مسئولان دفتر رهبری تشکیل شده بود مبنی بر واقعیت نداشتن اتهام براندازی نهضت آزادی و ملی مذهبی ها ، دستگیری مرحوم سحابی و دیگر همفکرانش را به دلیل اصرار رهبری دانسته و می نویسد : “پس از مدت کوتاهی رهبری در نمازجمعه تهران اعلام کرد عده ای در پی «براندازی قانونی» اند و تأکید نمود که هیچ نظامی براندازی را تحمل نمی کند و مجازات براندازی نیز معلوم است. ظاهراً منظور ایشان همان بود که در جلسه خصوصی به آقای خاتمی گفته بود: «حکم براندازی اعدام است». ”
عضو ارشد جبهه مشارکت با تاکید بر این نکته که مسئولیت دستگیریهای پس از انتخابات سال ۸۸ هم بر عهده همان تیمی است که نهضت آزادی و ملی – مذهبی ها را بازداشت و بازجویی کرد،معتقد است این تیم با مصونیت و نیز امکاناتی که از قبل حمایت های بی دریغ رهبری در اختیار دارد، هم چنان درصدد انجام پروژه های جدید است.
این زندانی سیاسی در بخشی از نامه خود آورده است: “علت این که من همه شدائد را در زندان و انفرادی به جان خریده ام این است که معتقدم که باید و می توان به این روند پایان داد که رهبری هر زمان اراده کند بتواند با ایراد اتهاماتی سنگین عده ای بی گناه را در اختیار دوالف قرار دهد تا با فشارهای فیزیکی و روانی، مجبور به پذیرش اتهامات واهی شوند و به اعترافات رسانه ای بپردازند. رهبری سرانجام باید به این واقعیت تن دهد که پاکانی در این سرزمین اهورایی منتقد و حتی مخالف سخنان و انتصابات و تصمیمات نادرست وی هستند اما دلشان برای اسلام و ایران و مردم کمتر از او نمی سوزد و چه بسا صادقانه تر و خالصانه تر به این سه ضلع جامعه امروزیمان می اندیشند و در هر حال نباید به علت مخالفت با حکومت مطلقه فردی و آن هم بدون کوچک ترین قانون شکنی در زندان سپاه گرفتار آیند تا افزون بر همه پیامدهای سوء چنین روش نادرستی، نام این نهاد مردمی و انقلابی نیز آلوده و در افکار عمومی بی اعتبار شود.”
گفتنی است تاجزاده در اولین نامه خود که پیش از این در نوروز منتشر شده بود با تاکید بر ضرورت انتشار خاطراتی که در فهم بهتر رخدادهای تاریخی و کشف حقیقت موثر هستند، از تصمیم خود برای شرح برخی از خاطراتش خبر داده بود.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
‌‌
فخری جان سلام!
در روزنامه ها خواندم دولت عربستان هم زمان با نشست های نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای ۵+۱ در بغداد و مسکو به ترتیب هشت و ده نفر از ایرانیان را اعدام کرده است بدون آن که مقامات کشورمان را درجریان بگذارد. روشن است که من هم مانند بسیاری از هم وطنانم از این رفتار اهانت آمیز متأسف شدم و ناخودآگاه به یاد عصر اصلاحات افتادم که ایران و ایرانی چه اعتباری هم بین دولت ها و هم میان ملت ها درشرق و غرب عالم کسب کرده بود. اگرچه در همان زمان مخالفان استبداد مطلقه فقیه در داخل میهن با انواع سرکوب ها مواجه بودند.
حتماً یادت هست که معمولاً دو سه روز قبل از هر سفر مهم آقای خاتمی به خارج از کشور، حادثه ای جدید رخ می داد، مانند بازداشت افراد، توقیف مجله یا روزنامه ای، احضار یک مقام اجرایی به دادگاه و … تا جهانیان به ویژه میزبانان آقای خاتمی بدانند فردی که از هر هفت نفر واجد شرایط چهار نفر به او رأی داده اند (۲۰ میلیون از ۳۰ میلیون نفر) کاره ای نیست!
انتخابات مجلس ششم هفت ماه بعد از تهاجم از پیش طراحی شده و خونین نیروی انتظامی به همراهی لباس شخصی ها به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران (کوی دانشگاه) در ۱۸ تیرماه برگزار شد. اقتدارگراها که تصور می کردند آن سرکوب وحشیانه، دانشگاهیان را که پرشورترین حامیان جنبش اصلاحی بودند، مرعوب و منفعل کرده و راه پیمایی ۲۳ تیرماه در تهران را نشانه اقبال مردم به خود ارزیابی می کردند، ناگهان با واقعیتی بزرگ و تلخ، از دید خودشان، یعنی رأی اعتماد اکثریت قاطع ایرانیان به نامزدهای اصلاح طلبان در سراسر کشور، مواجه شدند. این مسأله خشم آنان را برانگیخت. به طوی که مدت کوتاهی پس از برگزاری انتخابات، به دستور رهبری تعداد زیادی از روزنامه ها و مجلات سراسری موقتاً توقیف و در واقع به طور دائمی تعطیل شدند. مهندس موسوی دراعتراض به این اقدام استبدادی و حیثیت بربادده، آن را «توقیف فله ای» خواند که این اصطلاح برای همیشه در خاطره تاریخی ایرانیان ثبت شد. البته پیش از توقیف فله ای مطبوعات، صداوسیمای لاریجانی کوشید با حرکتی غیراخلاقی و غیرحرفه ای و با مونتاژ صحنه هایی از کنفرانس برلین که با حضور افراد موجهی چون مرحوم مهندس سحابی و محمود دولت آبادی تشکیل شده بود، اصلاح طلبان را افرادی بی بند بار و لاابالی معرفی کند و زمینه اقدامات قضائی علیه آنان را فراهم آورد. به باور اقتدارگراها با قطع دو بال دانشگاه و مطبوعات، پرنده اصلاحات برای همیشه زمین گیر می شد. اما برگزاری دور دوم انتخابات مجلس ششم پس از تعطیلی مطبوعات ثابت کرد که اکثریت ایرانیان هم چنان از اصلاحات حمایت می کنند و اصلاح طلبان را شایسته ترین نمایندگان خود می دانند. مجلس ششم در چنین فضایی شکل گرفت و آغاز به کار کرد.
چندی نگذشته بود که در یکی از جلسات هفتگی دونفره، رهبری به آقای خاتمی اعلام کرد نهضت آزادی (والبته طیف ملی – مذهبی) درصدد براندازی هستند و باید با آن ها برخورد شود. رئیس جمهور ضمن مخالفت با این دیدگاه و ارائه استدلال های خود، پذیرفت که مسأله را برای رسیدگی دقیق و همه جانبه به وزارت اطلاعات ارجاع دهد. کارشناسان و مقامات وزارت پس از بررسی مجدد موضوع نظریه قبلی خود را تأیید کردند که با مجموعه اطلاعات جامعی که در اختیار دارند، آن گروه را برانداز ارزیابی نمی کنند. رهبری نظریه کارشناسانه وزارت اطلاعات را نپذیرفت. در نتیجه قرار شد کمیته ای زیرنظر یکی از مسئولان دفتر ایشان و با حضور کارشناسان وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران تشکیل شود و پس از تبادل اطلاعات و دیدگاه ها، جمع بندی خود را ارائه کند. جمع بندی این کمیته نیز نافی برانداز بودن آنان بود. باوجود این، شب قبل از سفر آقای خاتمی به روسیه (زمستان ۱۳۷۹) و پس از آن که وی نطق آرام بخشی در جلسه علنی مجلس، صبح همان روز، ایراد کرده بود، بخش اطلاعات سپاه پاسداران که قرنطینه و بازداشت گاه دوالف را در اوین در کنترل انحصاری خود دارد، مرحوم مهندس سحابی و تعدادی از هم فکرانش را به اتهام براندازی بازداشت کرد و به سلول های انفرادی انداخت!
گرامی همسرم!
پس از مدت کوتاهی رهبری در نمازجمعه تهران اعلام کرد عده ای در پی «براندازی قانونی» اند و تأکید نمود که هیچ نظامی براندازی را تحمل نمی کند و مجازات براندازی نیز معلوم است. ظاهراً منظور ایشان همان بود که در جلسه خصوصی به آقای خاتمی گفته بود: «حکم براندازی اعدام است».
خوشبختانه رأی اعتماد مجدد به خاتمی در انتخابات خرداد ۸۰، فضا را تغییر داد. به طوری که پس از مدتی سحابی و یارانش آزاد شدند و اصطلاح غیرحقوقی «براندازی قانونی» که به هیچ زبانی قابل ترجمه نبود، به گورستان تاریخ فرستاده شد و برای همیشه از ادبیات سیاسی کشور رخت برکشید. زیرا در هر جامعه متمدنی ملاک قانون است. به این معنا که هر فرد یا گروهی که درچارچوب قانون رفتار می کند از همه حقوق شهروندی بهره مند و از هرگونه تعرضی مصون است. بنابراین در چنین جوامعی لفظ «براندازی قانونی» قابل فهم نیست. البته در جامعه ولایی اقتدارگرا، معیار نه قانون بلکه تنها وفاداری فرد به حاکم است. کافی است «منّا اهل البیت» باشی تا حتی اگر جنایت هم کرده باشی، خطایی تلقی شود که مؤمن فداکار در مسیر انجام وظیفه در شرایط جنگی صورت داده است و عقل و شرع به تبرئه آن حکم می دهد! ودر مقابل، اگر خدای ناکرده منتقد باشی با هرسابقه و پیشینه و خدمتی، حتی کارهای خوب و مفیدت نیز با این سوء ظن مواجه است که در پس این عمل درست، نیت پلید و قصد خائنانه ای داشته ای! پس نه تنها از حقوق انسانی شهروندی محروم می شوی بلکه فاقد حداقل امنیت خواهی بود.
همسر عزیزم!
در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد بر قوه مجریه به ناگاه موضع رهبری و نهادهای انتصابی عوض شد. تا آن جا که پیش از سفرهای اخیر وی به مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، تعدادی از زندانیان آمریکایی آزاد شدند تا سفر با موفقیت تؤام شود. اما مشکل در جای دیگری بروز کرد و ایرانیان روز به روز با مشکلات بیشتری در کشورهای گوناگون مواجه شدند و می شوند و افزون برآن در تنها سفری که آقای احمدی نژاد به اروپا داشت، نه تنها در فرودگاه رم مورد استقبال و بدرقه مقامی قرار نگرفت بلکه درضیافت نخست وزیر ایتالیا، وی در کنار موگابه دیکتاتور زیمبابوه، از دعوت به مراسم محروم شد و حیثیت کشور به این نحو آسیب دید. اخیراً در برزیل نیز رئیس جمهور آن کشور از پذیرش وی و ملاقات با رئیس جمهور ابرقدرت ایران خودداری کرده است! از استقبال و بدرقه وی در آن کشور چیزی نمی گویم. تأسف بارتر از همه رفتار غیردیپلماتیک و توهین آمیز دولت عربستان در اعدام ۱۸ ایرانی است که با دعوت آقای احمدی نژاد از پادشاه عربستان و امیر بحرین برای شرکت در اجلاس سران تهران کامل شد.
مقامات دولتی که اخیراً از الزامات دیپلماتیک آگاه شده اند، توضیح نمی دهند کدام الزام دیپلماتیک آقای احمدی نژاد را مجبور کرده تا در جلسه سرانی شرکت کند که در زیر تابلو و عنوان «شورای همکاری کشورهای عربی خلیج» جمع شده بودند؟!
فخری جان!
گروهی که نهضت آزادی و ملی – مذهبی ها را برانداز می خواند و مهندس سحابی و هم فکرانش را بازداشت و بازجویی کرد، همان تیمی است که حکم بازداشت فعالان سیاسی و انتخاباتی اصلاح طلب را در ۱۹ خرداد ۸۸، سه روز قبل از برپایی انتخابات گرفت. همان انتخاباتی که در آن به هرحال امکان پیروزی مهندس موسوی وجود داشت. آنان آن قدر عجله داشتند که خبر بازداشت من و آقای امین زاده را عصر جمعه ۲۲ خرداد در اختیار خبرگزاری جمهوری اسلامی قرار دادند و منتشر کردند. روز شنبه ۲۳ خرداد نیز روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت احمدی نژاد، خبر بازداشت من و آقای رمضان زاده را در صفحه اول خود درج کرد! هر دو خبر دروغ بود اگرچه همان شب ما بازداشت شدیم! احکام را نیز قاضی مرتضوی، جلاد مطبوعات و متهم ردیف اول جنایت کهریزک و نیز قتل خانم دکتر زهرا(زیبا) کاظمی، صادر کرد. جالب آن که این همان تیمی است که در سال گذشته اطرافیان آقای احمدی نژاد را بازداشت کرده و نحوه دستگیری و سازو کار آن را آقای نمازی امام جمعه کاشان به نقل از جلسه خصوصی رهبری و فرمانده سپاه پاسداران اعلام کرد که ناشیانه تکذیب شد. چون اعلام شده بود رهبری با بازداشت گروه موسوم به انحرافی، به استثنای شخص رئیس دولت، موافقت کرده بود.
همراه و هم دلم!
تیم فوق نه تنها از سه شکست گذشته در اثبات اتهامات خود (براندازی) درس نگرفته است بلکه با مصونیت و نیز امکاناتی که از قبل حمایت های بی دریغ رهبری در اختیار دارد، هم چنان درصدد انجام پروژه های جدید است و روش خود را صددرصد موفقیت آمیز ارزیابی میکند. جالب آن که هرگز به این سؤال پاسخ نمی دهد که اگر گروه مهندس سحابی برانداز بودند، چرا آزاد شدند و چرا عنوان «برانداز قانونی» را دیگر هرگز به کار نبردند؟ یا چرا عنوان اتهامی «انقلاب مخملی» را از فعالان سیاسی و انتخاباتی اصلاح طلب پس گرفتند و در حکم های فرمایشی « ایجاد اخلال در ترافیک» را مبنای محکومیت قضایی امثال آقایان بهزاد نبوی و فیض الله عرب سرخی قرار دادند؟! اتهامات مربوط به گروه موسوم به انحرافی را نیز تا الآن ثابت نکرده اند.
فخری جانم!
علت این که من همه شدائد را در زندان و انفرادی به جان خریده ام این است که معتقدم که باید و می توان به این روند پایان داد که رهبری هر زمان اراده کند بتواند با ایراد اتهاماتی سنگین عده ای بی گناه را در اختیار دوالف قرار دهد تا با فشارهای فیزیکی و روانی، مجبور به پذیرش اتهامات واهی شوند و به اعترافات رسانه ای بپردازند. رهبری سرانجام باید به این واقعیت تن دهد که پاکانی در این سرزمین اهورایی منتقد و حتی مخالف سخنان و انتصابات و تصمیمات نادرست وی هستند اما دلشان برای اسلام و ایران و مردم کمتر از او نمی سوزد و چه بسا صادقانه تر و خالصانه تر به این سه ضلع جامعه امروزیمان می اندیشند و در هر حال نباید به علت مخالفت با حکومت مطلقه فردی و آن هم بدون کوچک ترین قانون شکنی در زندان سپاه گرفتار آیند تا افزون بر همه پیامدهای سوء چنین روش نادرستی، نام این نهاد مردمی و انقلابی نیز آلوده و در افکار عمومی بی اعتبار شود.
عزیزم!
آن چه در اوین برایم اولویت پیدا کرده آن است که با پذیرش هزینه ها، آخرین زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی باشم. به بیان روشن پرونده ای که دنبال می کنم، بلاموضوع کردن زندان برای منتقدان و مخالفان سیاسی قانون گراست. در این مسیر به دعای خیر همگان، حتی اصولگراهای صادق نیازمندم.
همیشه دوستت دارم
مصطفی – اوین

۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه

در ششمین روز از اعتصاب غذا، سحرخیز از خوردن دارو امتناع کرد

http://irangreenvoice.com/sites/default/files/imagecache/Index_page_200x133/saharkhiz_isa03.jpg


پس از 6 روز از انتقال به بند 209 زندان اوین که با اعتصا‌ب ‌غذای عیسی سحرخیز همراه  بود، وی در اعتراض به شرایط غیرقانونی پرونده قضایی‌اش از خوردن داروهای خود نیز امتناع کرد.
به گزارش ندای سبز آزادی، نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت برمطبوعات در دوره اصلاحات پیشتر اعلام کرده بود در صورت طی نشدن روند قانونی پرونده‌اش دست به اعتصاب‌غذا می‌زند عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران تاکید کرده بود که اگر تغییری در شیوه برخورد اقتدارگرایان حاصل نشود، پس از چند روز از مصرف داروهایش نیز صرفنظر خواهد کرد.
پرونده پزشکی مدیرمسئول نشریه ی توقیف شده ی آفتاب، در دوران "حصربیمارستانی" موجود است و در آن ذکر شده که وی چندین بار به‌دلیل مشکلات کلیوی دچار "عدم‌تعادل‌جسمانی" شده است. ین حالت در زندان رجایی‌شهر نیز بر وی عارض شده بود  به‌همین دلیل بهداری زندان مسئولیت وضعیت سحرخیز را به‌عهده نگرفته و وی را به بیمارستان منتقل کرده بود.
سحرخیز در عین حال از بیماری قلبی رنج می‌برد و پزشکان اضطراب و هیجان را به‌طور اکید برای وی خطرناک ارزیابی کرده و به ملاقات‌کنندگان او در دوران حصر بیمارستانی تاکید می‌کردند که نهایت مراعات را در دیدار با وی به‌کار گیرند.
مدیرکل مطبوعات ‌داخلی دولت اصلاحات در تیرماه 88 و چند روز پس از کودتای انتخاباتی و پس از شکستن دنده‌اش دستگیر شد وتاکنون به وی مرخصی داده نشده است.
سحرخیز 59 ساله، پیش از دوران اصلاحات، مدیریت دفتر خبرگزاری جمهوری‌اسلامی در نیویورک را بر‌عهده داشت.او ازجمله صریح ترین منتقدان رهبر جمهوری اسلامی به خصوص پس از انتخابات پرسئوال و ابهام 1388 محسوب می شود.

۷۴۰ روز دوری نیما و مهراوه از مادر

312945_253879601326986_253748498006763_703995_1629327749_n.jpg دو سال پس از بازداشت و حبس نسرین ستوده وکیل دادگستری رضا خندان همسرش در نوشته ای به شرح رویداد روز بازداشت وی پرداخته است.
به گزارش ندای سبز آزادی، نسرین ستوده سیزده شهریور ماه 1389 به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»  بازداشت شد.
وی وکالت تعدادی از پرونده های سیاسی و حقوق بشری از جمله وکالت شیرین عبادی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، محمدصدیق کبودوند، عاطفه نبوی، خدیجه مقدم، احمد نجاتی کارگر، از کشته شدگان پس از انتخابات و آرش رحمانی پور، از اعضای انجمن پادشاهی ایران را بر عهده داشته است.
این وکیل 49 ساله که سابقه روزنامه نگاری نیز در پرونده خود دارد،   بعد از اخذ مدرک کارشناسی حقوق بین الملل از دانشگاه شهید بهشتی، در سال 1370 فعالیت مطبوعاتی خود را با نشریه "دریچه گفتگو" آغاز  کرد  و هم چنین مقالاتی را در روزنامه های جامعه، توس، صبح امروز و مجله آبان منتشر کرده است.
نسرین ستوده از سوم مهر ماه در اعتصاب غذا بود که پس از ۲۸روز اعتصاب غذایش را برای مدتی شکست اما بار دیگر در اعتراض به شرایط زندان به مدت ۹روز دست به اعتصاب خشک زد و تا روز برگزاری دادگاهش در تاریخ ۲۴آبان، به رغم شکستن اعتصاب غذای خشک، کماکان در اعتصاب غذا بود.
رضا خندان در صفحه شخصی خود با اشاره به فشارهای عاطفی که به فرزندانش در این مدت وارد آمده، نوشته است: نیما و مهراوه نه تنها در شب دوم بلکه 740 روز است که او را در کنار خود ندارند. مانند خیلی از بچه‌های دیگر. آنها با وجود همه‌ی مشکلات, کم و بیش با موضوع کنار آمده‌اند.

متن کامل این نوشته به شرح زیر است:
آن روز شنبه بود - 13 شهریور.
نسرین صبح زود رفت دادگاه برای پیگیری پرونده‌ی موکلان‌اش و تا ساعت 10 برگشت.
بدون هیچگونه آمادگی و تدارک برای بازداشت به همراه خانم غنوی که وکیل‌اش بود به محل دادسرا رفتیم. ازدحام بیش از حد مردم در زیر آفتاب داغ در مقابل در ورودی دادسرا, ورود به آنجا را مشکل کرده بود. نسرین موضوع احضارش را با یکی از مامورین در میان گذاشت و به او گفت: " اینها خودشان منو احضار کرده‌اند و اگر نمی‌توانند شرایط ورودم را مهیا کنند من برمی‌گردم تا اگر خواستند, زحمت بکشند خودشان با ماشین بیایند دنبالم".
بالاخره آن مامور راه را باز کرد و نسرین در میان ازدحام جمعیت وارد دادسرا شد. او حتی نتوانست با من خداحافظی کند. البته فکر می‌کرد که احتمالا پس از ساعاتی برمی‌گردد. او حتی از بچه‌ها هم خداحافظی نکرده بود.
من بدبین‌تر از او بودم و احتمال می دادم مدتی او را در حبس و انفرادی نگه می‌دارند تا مطمئن شوند فشار بازداشت و دوری از بچه‌ها باعث خواهد شد او از کشور خارج شود.

دقایقی بعد خانم غنوی از دادسرا به بیرون آمد و گفت که به او اجاره ندادند در بازپرسی حضور داشته باشد. اندکی بعد از آنجا رفتیم تا در ساعات پایانی وقت اداری دوباره به آنجا سری بزنیم شاید او را آزاد کرده باشند.
ساعت دو نیم بعد از ظهر بود که به زیر پل یادگار امام رسیدم. در آنجا پدر یکی از موکلین نسرین را دیدم که می گفت: "هرکاری کردم نتوانستم تلفنی از خانم ستوده خبری بگیرم. فکر بیام اینجا تا شاید بتوانم شما را در اینجا ببینم.
او از موضوع احضار نسرین خبر داشت بنابر این از صبح آمده بود آنجا و پشت یکی از ستون‌ها کشیک می‌داده تا شاید به طور اتفاقی ما را ببیند و یا بتواند خبری از او بگیرد.

ساعت حدود سه و نیم بعد از ظهر بود که مهراوه سراسیمه زنگ زد و گفت که: "بابا تلفن خانه زنگ زد و یک آقای بی‌ادبی با تحکم گفت که: "گوشی را بده به بزرگترت. شماره تلفن‌اش هم نیفتاده بود. به خاطر همین من هم که تنها بودم گوشی را قطع کردم و آن را از پریزکشیدم تا دوباره مزاحم نشود. الان هم دارم با موبایل خودم زنگ می‌زنم."
چند روز بعد که برای پیگیری پرنده‌ی نسرین به دادسرا رفته بودم, اینطور که بازپرس اولیه‌ی نسرین می‌گفت به یکی از همکارانشان گفته بودند که به خانواده‌‌ی ستوده قرار بازداشت‌اش را اطلاع دهید.این تلفن و لحن تهدید‌گونه و ترساندن یک بچه‌ی ‌تنها‌, در واقع نوعی اطلاع‌رسانی به شیوه‌ی خودشان بوده است.

من خودم را فوری به خانه رساندم و از آنجا به دنبال نیما که در مهد کودک بود رفتیم. نزدیک خانه که رسیدیم نیما سراغ مادرش را گرفت و من گفتم که امشب مامان نیست و جایی رفته است. برای او ‌نبود مادر در حد یک شب اتفاق غیر عادی نبود. ولی حتی تصور این که شب دوم هم مادرش را نبیند هول انگیز بود.
امروز دقیقا دو سال از آن روز سپری شده است. نیما و مهراوه نه تنها در شب دوم بلکه 740 روز است که او را در کنار خود ندارند. مانند خیلی از بچه‌های دیگر. آنها با وجود همه‌ی مشکلات, کم و بیش با موضوع کنار آمده‌اند.

و این همان قدرت انسان است. و دقیقا همان چیزی است که نفرت گرایان آن را نادیده می‌گیرند.
10 ماه بعد, یک روز هنگام برگشتن از ملاقات, مهراوه می‌گفت: "بابا این خانم‌های مامور که مامان را به محل ملاقات می‌آورند خیلی مهربون‌اند. امروز که نیما داشت با مامان خدا حافظی می‌کرد اون خانم مامور یک گوشه ایستاده بود و آروم داشت اشکهایش را پاک می کرد.

۱۳۹۱ شهریور ۱۱, شنبه

درخواست بان کی مون: آزادی رهبران مخالفان، فعالان مدنی و روزنامه نگاران



رعایت حقوق بشر، آزادی رهبران مخالفان، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی از محورهای سخنان دبیرکل سازمان ملل در دیدار با مسئولان جمهوری اسلامی بوده است. 
به گزارش ندای سبز آزادی، بان کی مون که برای یک سفر چهار روزه در تهران به سر می برد، روز گذشته پس از شرکت در اجلاس افتتاحیه غیرمتعهدها در سخنانی در دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه سخنانی ایراد کرد. رسانه ها و خبرگزاری های داخلی کشور به جز انتشار عکس هایی از این سخنرانی هنوز اقدام به انتشار سخنان وی نکرده اند. این در حالی است که خبرگزاری فارس همزمان با آغاز سخنان وی، اقدام به انتشار خبری مبنی بر آغاز سخنان دبیرکل سازمان ملل در دانشکده وزارت خارجه کرد. 
بان کی مون که به منظور بررسی مساله حقوق بشر، فعالیت هسته ای ایران و سوریه به ایران سفر کرده است، در آغاز سخنان خود گفت که خیلی ها او را از این سفر منع می کردند و معتقد بودند که ایران دارای مشکلات فراوانی است و سفر به این کشور مفید نخواهد بود. اما او معتقد است که دیپلماسی ابزار بسیار مهمی است که می توان از آن استفاده کرد. 
دبیرکل در ادامه سخنانش به مساله آزادی و حقوق بشر پرداخت و گفت: محدود کردن آزادی ها و سرکوب فعالان اجتماعی زمینه ساز بی ثباتی در کشور خواهد شد. 
وی تاکید کرد که این مساله بسیار مهم است که  صدای مردم ایران  در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شنیده شود و برای همین بود که در دیدارهایم با مسئولان جمهوری اسلامی بر آزادی رهبران مخالفان، مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی تاکید کردم که بتوان فضایی برای آزادی بیان و بحث ایجاد کرد. 
بان کی مون در طول سفر خود با مقامات مسئول ایران و برخی از کشورهای منطقه و جهان دیدار کرده است. انتظار می رفت که این مقام بین المللی در سفر خود با برخی از رهبران گروه های سیاسی ایران نیز دیدار کند. اما تاکنون خبری از چنین دیدارهایی منتشر نشده است. 
در زمان حصر خانگی رهبر مخالفان برمه، چندین بار مقامات بین المللی با خانم آنگ سوچی دیدار کردند. بان کی مون نیز در سال 2009 درسفر به این کشور درخواست ملاقات کرده بود، اما به این درخواست پاسخ مثبتی داده نشد. 
همچین در دیدار با رهبری خواستم که جمهوری اسلامی در رابطه با مساله حقوق بشر در سطح بین المللی با توجه به گزارشگر ویژه حقوق بشر همکاری بیشتری داشته باشد. 
فعالان سیاسی تهدید علیه امنیت ملی نیستند
بان کی مون از توسعه های صورت گرفته برای ورود زنان در جامعه تقدیر کرد، اما گفت که هنوز راه زیادی باقی مانده است تا بتوان از توان زنان در جامعه استفاده شود. 
دبیرکل سازمان ملل همچنین بر لزوم حرکت به سمت جامعه مدنی تاکید کرد و گفت بی شک قبول تفاوت ها از سوی حاکمیت است، هر چند که ممکن است این تفاوت ها حاکمان را به چالش بکشاند. 
وی تصریح کرد که فعالان سیاسی و منتقدان نباید بعنوان تهدیدی علیه منافع ملی قلمداد شوند. 
دبیرکل همچنین به مشکلات اقتصادی، افزایش قیمت ها و نرخ بالای بیکاری جوانان اشاره کرد و بر لزوم گسترش امکانات برای جوانان تاکید کرد.
وی گفت با توجه به جمعیت شصت درصدی جوان کشور ایران و نقش این افراد در گسترش ارتباطات مجازی باید فرصت و آزادی بیشتری به آنها داده شود تا بتوانند نقش خود در کشور در ایفا کنند.
بان کی مون با اشاره به اولین بیانیه حقوق بشر توسط کوروش در 2500 سال پیش،  تصریح که سازمان ملل از حرکت های ایرانیان در جهت دمکراسی و حقوق بشر حمایت می کند.
دبیرکل سازمان ملل به تجربه دیگر کشورهای اسلامی در هماهنگی با موازین و اصول بین المللی اشاره کرد و خاطر نشان نمود که این موازین هیچ تضادی با ارزش ها و هویت اسلامی آنها ندارد. 
وی با استقبال از تغییرات صورت گرفته در قوه قضاییه بر لزوم رعایت حقوق بشر، حقوق سیاسی و مدنی، حقوق اقلیت ها و تبعیض علیه زنان و اقلیت ها تاکید کرد و آن را از جمله مشکلات جمهوری اسلامی دانست. 
بان کی مون با اشاره به تاریخ غنی تمدن ایران بر لزوم همکاری های بین المللی برای برقراری صلح تاکید کرد و گفت که ما انتظار داریم هر کشوری منافع ملی خود را در منافع جهانی جست و جو کند. 
وی در ادامه به نگرانی های جهانی در مورد فعالیت های هسته ای ایران اشاره کرد و خواستار تلاش بیشتر ایرانیان برای اعتماد سازی شد.