جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

انتقاد وزارت خارجه آمریکا از "وضعیت وخیم" حقوق بشر در ایران

خبرگزاری هرانا - دولت آمریکا در گزارش سالانه‌ای که از وضعیت حقوق بشر در کشورهای جهان می‌دهد، وضعیت را در ایران "وخامت‌بار" دانسته است.
بنا به گزارش رادیو فردا، در گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا در بخش مربوط به ایران که روز جمعه ۳۰ فروردین منتشر شده، گفته شده که حقوق جهان‌شمول ایرانیان در عرصه‌های مختلف و بویژه در امر تغییر مسالمت آمیز دولت از طریق انتخابات آزاد و عادلانه بصورت آشکاری نادیده گرفته شده است.
در این گزارش همچنین با برشمردن نمونه‌هایی مستند، به ناپدید شدن‌ها، مجازات‌های سنگین و محروم‌کردن شهروندان از روند قانونی و حقوقی محاکمات و در عین حال معافیت ماموران خطاکار حکومتی از مجازات تاکید شده است.
در این گزارش آمده است جمهوری اسلامی به سرکوب جامعه مدنی که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ تشدید شده، ادامه داده است.
این گزارش می‌گوید: "حکومت و نیروهای امنیتی آن، روزنامه‌نگاران، دانشجویان، موکلان، هنرمندان، زنان، فعالان قومیتی و مذهبی، و اعضای خانواده‌های این عده را زیر فشار می‌گذارند، ارعاب می‌کنند، و بازداشت می‌نمایند."
دفتر حقوق بشر و دموکراسی وزارت خارجه آمریکا در این گزارش آورده است: "قوه قضائیه به مجازات شدید، حبس، و بازداشت بدون اتهام فعالان حقوق بشر، مخالفان سیاسی و افراد مرتبط با جنبش‌های اصلاحی ادامه می‌دهد. حکومت به شکل قابل‌توجهی نظارت و دیده‌بانی فعالیت‌های آنلاین شهروندان را با مسدود کردن یا فیلترکردن محتوا و بازداشت کاربران اینترنتی متعدد به خاطر نوشته‌ها و فعالیت‌های آنلاینشان افزایش داده است."
طبق این گزارش، "بارز‌ترین مشکلات حقوق بشر، محدودیت‌های شدیدی بوده‌اند که حکومت بر سر حق تغییر مسالمت‌آمیز از طریق انتخابات آزاد و منصفانه، محدودیت‌ها بر آزادی‌های مدنی از جمله آزادی تجمع و آزادی بیان و آزادی رسانه‌ها ایجاد کرده و بی‌اعتنایی حکومت به سلامت بدنی افرادی که بر خلاف قانون حبس، شکنجه و کشته شده‌اند."
درباره مشکلات حقوق بشری دیگر در ایران، به "ناپدید شدن‌ها، مجازات و رفتار بی‌رحمانه، غیر انسانی یا تحقیرآمیز و از جمله قطع عضو و شلاق بر اساس حکم قضایی، خشونت و سرکوب با انگیزه سیاسی از جمله ضرب و شتم و تجاوز، شرایط نامناسب و تهدیدآمیز در بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌ها با نمونه‌هایی از مرگ در هنگام بازداشت، بازداشت خودسرانه و بازداشت‌های موقت طولانی‌مدت که گاهی در انفرادی طی می‌شود" اشاره شده است.
همچنین با اشاره به "تداوم معافیت نیروهای امنیتی از مجازات، ممانعت از دادگاه‌های عمومی علنی که در مواردی به اعدام‌های خارج از روند دادرسی منجر شده است"، از "فقدان قوه قضائیه مستقل، اجرای غیر موثر روند دادرسی مدنی و مجازات" انتقاد شده است.
گزارش دولت آمریکا به مواردی از «مداخله غیرقانونی در حریم خصوصی و منزل و ارتباطات افراد، محدودیت‌های شدید برای آزادی بیان (از جمله از طریق اینترنت) و رسانه‌ها، آزار روزنامه‌نکاران، سانسور و محدودیت‌ها برای محتوای رسانه‌ای، محدودیت‌های شدید بر آزادی آکادمیک، محدودیت شدید بر آزادی حق تجمع و ادیان، فساد اداری و فقدان شفافیت حکومتی، ممانعت از بررسی‌های سازمان‌های بین‌المللی و سازمان‌های غیر دولتی درباره نقض مورد ادعای حقوق بشر، تبعیض حقوقی و اجتماعی و خشونت علیه زنان، کودکان، و اقلیت‌های قومیتی و مذهبی و افراد همجنس‌گرا یا دوجنس‌گرا یا تراجنسیتی، تحریک یهودستیزی، و محدودیت‌های شدید بر اجرای حقوق کارگران» نیز اشاره کرده است.
به نوشته دفتر حقوق بشر و دموکراسی وزارت خارجه آمریکا، "حکومت اقدامات کمی برای پیگرد، مجازات، و یا مسئول شمردن مقامات ذیربطی کرده است که مرتکب بدرفتاری شده‌اند. اعضای نیروهای امنیتی که مرتبط با بدرفتاری‌ها بازداشت شده‌اند، مکررا خیلی زود آزاد شده‌اند و مقامات قضایی این متخلفان را پیگرد نکرده‌اند. این مصونیت قضایی در همه سطوح حکومت و نیروهای امنیتی، فراگیر است."
وزارت خارجه آمریکا سال گذشته نیز در گزارش سالانه حقوق بشر ایران از اعدام‌ها، سرکوب، آزار اقلیت‌ها، دستگیری و زندان فعالان سیاسی انتقاد کرده و وضعیت حقوق بشر را در ایران "وخیم" توصیف کرده بود.
در آن گزارش آمده بود: "ایران به طور مستمر ﺑﺴﯿﺎری از ﮔﺮوه‌ھﺎی اﻗﻠﯿﺖ، ﺷﺎﻣﻞ اﻗﻠﯿﺖ‌ھﺎی ﻗﻮﻣﯽ و ﻣﺬھﺒﯽ و همجنسگرایان را ﺳﺮﮐﻮب ﮐﺮده است."
در متن این گزارش با استناد به یافته‌های مرﮐﺰ اﺳﻨﺎد ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ اﯾﺮان آمده بود که "در ﺳﺎل ٢٠١١ دوﻟﺖ ۶۵٩ ﻧﻔﺮ را در ایران اعدام کرده ﮐﻪ در اﯾﻦ می‌ان، اعدام‌های دسته جمعی و مخفیانه هم بوده است."
این گزارش به تشدید آزار بهاییان در ایران پرداخته و گفته بود ضمن دستگیری و آزار بهاییان، قطع مستمری از حق بازشستگی، تخریب گورستان‌ها و از بین بردن دارایی آن‌ها هنوز ادامه دارد.
پیش از این در ۲۱ اسفند سال گذشته، احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، با متهم کردن ایران به نقض گسترده حقوق بشر گفته بود که در سال ۲۰۱۲ موارد تعدی به آزادی بیان، اعمال شکنجه و اعدام‌های مخفیانه در ایران افزایش یافته است.
شورای حقوق بشر سازمان ملل روز دوم فرودین امسال، ماموریت احمد شهید را برای گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران تمدید کرد. این سومین سال ماموریت آقای شهید خواهد بود.

۱۳۹۲ فروردین ۲۸, چهارشنبه

سپاه به کمتر از کل کشور راضی نیست / حضور من به صلاح نیست

آیت الله هاشمی رفسنجانی: من خامنه ای را از مشهد به تهران آوردم و به رهبری رساندم، او به من اعتماد ندارد و اساسا اشکالات موجود را قبول ندارد!
سپاه نبض اقتصاد، و سیاست خارجه و داخله را در دست گرقته و به کمتر از کل کشور راضی نیست...

سه روز پیش تعدادی از استانداران دوران سازندگی و اصلاحات به دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتند.

این دیدار در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و با هدف دعوت از هاشمی رفسنجانی برای حضوردراین عرصه برگزار شده است. در این دیدار که چند ساعت به طول انجامید، استانداران سابق تلاش کردند
آیت الله هاشمی رفسنجانی را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری قانع نمایند. به گزارش سحام نیوز آقای هاشمی در این دیدار طی سخنان مبسوطی به نقد روند جاری کشور پرداختند و شرایط را برای حضور خود؛ به واسطه عدم اعتماد رهبری منتقی دانستند.

یکی از استانداران دوران اصلاحات به سحام نیوز گفت که آقای هاشمی با نقل سختان مفصل خود با رهبری در مورد مسائل و چالش های اساسی کشور که اتفاقا شب قبل از ملاقات ما بود به اختلاف دیدگاه خود و ایشان اشاره کردند و گقتند اساسا ایشان طور دیگری فکر می کند و اشکالات موجود را قبول ندارد. هاشمی به رابطه ویژه خود با رهبری و نقش ویژه در معرفی ایشان به امام، شورای انقلاب، ریاست جمهوری و رهبری در دهه های گذشته پرداخت و گقت: “من آقای خامنه ای را از مشهد به تهران آوردم و با دوستان در شورای انقلاب صحبت کردم و به شورا بردم”. بسیاری از دوستان با سابقه انقلاب از این کار من گله کردند اما من گقتم “حضور ایشان لازم است”. مراحل بعد را هم که خود می دانید چگونه بوده. رابطه ما مثل دو برادر بوده اما مسائلی که در این سال ها پیش آمده موجب شده که ایشان دیگر به من اعتماد نداشته باشند، اگرچه من برادرانه راه برون رفت کشور را گفته ام.
هاشمی رفسنجانی بر اساس این سخنان و این دیدار انجام شده نتیجه گرفت در این وضعیت نمی توان کاری کرد و تاکید نموده بود که حضور من هم به صلاح نیست.

آفای هاشمی همچنین به وضعیت کشور و حاکمیت نظامیان بر عرصه های مختلف کشور پرداختند و گفتند: شرایط امروز تغییر کرده است.
ایشان با اشاره به دوران سازندگی گفتند: “مهندسی رزمی سپاه امکاناتی از جنگ داشت که در سازندگی کشور می توانست موثر باشد و ما در آن زمان پروژه هایی مثل راه سازی به آنان دادیم؛ هم برای کشور مفید بود و هم برای سپاه، اما حالا سپاه نبض اقتصاد، و سیاست خارجه و داخله را در دست گرقته و به کمتر از کل کشور راضی نیست.”
رئیس جمهور دوره سازندگی همچنین افزوده است: “اصلاح این وضعیت بدون هماهنگی آقای خامنه ای امکان پذیر نیست.”
هاشمی همچنین انتقادی هم از عدم پایبندی در دعوت ها کرد. ایشان گفتند: “در ۸۴ استانداران و برخی از چهره های اصلاحاتی آمدند و از من دعوت کردند؛ ما که آمدیم رفتند کاندیدای خودشان را آوردند و بسیاری از آنها را ما دیگر ندیدیم.” ایشان افزودند: “البته از آن دسته افراد در میان شما نیست و شما حتما مصمم هستید اما این هم واقعیتی است.”
اشاره آقای هاشمی به دعوت کسانی بود که در سال ۱۳۸۴ نیمه راه ایشان را رها کردند و دکتر معین را به صحته آوردند و با شکاندن آرا زمینه دخالت نظامیان و روی کار آمدن احمدی نژاد را فراهم ساختند.
خردادماه، رئیس دولت منصوب خواهد شد. طی روزهای پس از نوروز، رایزنی برای دعوت از هاشمی و خاتمی برای اعلام کاندیداتوری شدت گرفته است.

۱۳۹۲ فروردین ۲۰, سه‌شنبه

اقتدارگرایان آشفته


كمتر از سه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، اردوگاه اقتدارگرایان آشفته تر از همیشه به نظر می رسد. از یک سو نگرانی سپاه و حامیان رهبر جمهوری اسلامی از تعبیر خوابی که احمدی نژاد و رحیم مشایی برای انتخابات آینده دیده اند، و از سوی دیگر، گره کور اختلافات میان طیف های مختلف اصولگرا که تجربه انتخابات مجلس نهم نشان داد حتی ريش‌ سفيدان و پدران معنوي این جریان نیز از گشودن آن عاجزند روزهای دشواری را برای این جریان رقم زده است.
اگر تا چندی پیش جدال قدرت میان دو طیف عمده اصولگرایان سنتی (جامعه روحانيت مبارز، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، حزب موتلفه) و اصولگرایان تندرو (حامیان مصباح یزدی که اینک در قالب جبهه پایداری رخ می نمایند) وجود داشت اما حضور هشت ساله محمود احمدی نژاد در راس قدرت اجرایی کشور که با وجود ضعف ها، بی تجربه گی ها، کاستی ها و بحران آفرینی های فراوان نه تنها پاسخگوی هیچ یک از آن ها نبود بلکه از حمایت قاطع رهبر جمهوری اسلامی نیز برخوردار بود، سبب شده این روزها از هر گوشه و كنار اردوگاه اصولگرايان یک نفر «احساس تکلیف» کند و جامه ریاست جمهوری را به تن خود اندازه بزند.
محمود احمدي‌ نژاد و حاميانش سخت در تلاش هستند تا به هر نحو ممکن در قدرت بمانند، و در جبهه مقابل سران جریان اصولگرا برای از میان برداشتن احمدی نژاد چاره کار را نه «وحدت» که در «ائتلاف» می دانند.
هم از این روست که غلامعلي حدادعادل پس از نشست ‌هاي مشترك با علي‌اكبر ولايتي و باقر قاليباف و عدم حمایت جبهه پایداری و رهروان ولایت، از این نشست های پشت پرده، وی نیز تنها راه باقی مانده را حمایت از ائتلاف مشهور شده به 1+2 دانسته است.
محمدباقر قاليباف نیز پس از ناامید شدن از پروژه جلب آراي خاكستري اصلاح ‌طلبان همچون حدادعادل به ائتلاف ولايتي دلخوش كرده است.
علي لاريجاني دیگر چهره مدعی ریاست جمهوری نيز اختلافات اين روزهاي اصولگرايان را بی اخلاقی سیاسی می داند و با اعتقاد به اينکه در بين طیف های این جریان اختلافات اساسي وجود دارد می گوید: «متاسفانه گاهي در بين يک جريان مثل اصولگرايان هم که در خيلي از مباني اساسي يکسان هستند، در فروعات آنچنان به جان هم مي‌افتند که به نظر مي‌رسد اخلاق سياسي از يک نظام‌بندي درست برخوردار نيست.»
 
اسفندیار با بهار آمد
اما در جناح احمدی نژاد با توجه به اقدامات رییس دولت و رسانه های همسو در حمایت تمام قد از اسفندیار رحیم مشایی، منطق انتخاباتی این جریان تا حدودی آشکار شده است.
اسفندیار رحیم‌مشایی که پس از اوج گرفتن حملات حامیان رهبر مدتها از حضور در مراسم رسمی خودداری کرد و از نظرها غایب بود، در یک ماه اخیر حضور برجسته‌ای در خبرهای رسانه‌ای داشته و علاوه بر چندین سخنرانی، نشان درجه یک فرهنگ و هنر را نیز از محمود احمدی نژاد دریافت کرد.
آغاز پروژه خروج رحیم مشایی از سایه و آماده کردن وی برای حضور در انتخابات آینده از زمان بازگشت احمدی نژاد از سفر پر حاشیه مصر بود که در حقیقت نوعی اعلام رسمی غیرمستقیم کاندیداتوری از سوی رحیم مشایی به شمار می رفت.
در آن روز چند ده نفر با سر دادن شعارها و در دست داشتن پلاکاردهایی در حمایت از اسفندیار رحیم مشایی برای استقبال او به فرودگاه مهرآباد رفته و در شعارهای خود از وی به عنوان رئیس جمهور 35 میلیونی ایران نام بردند.
پس از آن بود که رسانه های خبری یکی پس از دیگری اخبار سخنرانی ها و اظهار نظرهای رحیم مشایی را مخابره می کردند و حتی کار به اهدای نشان فرهنگی و تعریف و تمجیدهای بی سابقه احمدی نژاد از یار غار خود که بسیاری وی را سر حلقه جریان انحرافی می نامند نیز کشیده شد.
احمدی‌نژاد تنها یک هفته مانده به بهار در مراسم اهدای نشان درجه یک فرهنگ و هنر به اسفندیار رحیم مشایی  وی را مردی «بهاری، بهاری، بهاری» توصیف کرد و درباره وی گفت: «ایشان صاحب اندیشه است. صاحب نظریه است. در زمینه ‌های گوناگون بخصوص در مسایل بنیادین و اساسی جهان و انسان و رابطه انسان با خدا و همچنین مدیریت جهانی».
 
جشن بهار در 2500 منطقه تاریخی
دستگاه های تبلیغاتی حامی دولت نیز همسو با احمدی نژاد، طی ماه های اخیر به انحای مختلف سعی در برجسته کردن نام اسفندیار رحیم مشایی داشتند و تاکید بر شعار «زنده باد بهار» که به نظر می رسد شعار احتمالی کاندیدای این جریان در انتخابات خواهد بود.
با وجود حساسیت‌های زیادی که به کار بردن اصطلاح «زنده باد بهار» از سوی محمود احمدی‌نژاد و رییس دفتر او، به وجود آورده بود اما دست‌ کم دو روزنامه مرتبط با دولت تیتر اول خود در آستانه سال جدید را مزین به عباراتی مربوط به این اصطلاح و البته نام کوچک کاندیدای احتمالی دولت کردند.
روزنامه «خورشید»، وابسته به سازمان تامین اجتماعی، تیتر یک آخرین شماره این روزنامه در سال ۱۳۹۱ را این جمله قرار داد که «اسفندیارتان بهار می‌آید» و روزنامه «ایران» به عنوان ارگان دولت نیز با اشاره به افتتاح پروژه آزاد راه تهران-شمال، تیتر برجسته خود را این عنوان قرار داد: «تحقق افسانه تهران-شمال در سرزمین اسفندیار»
یک روز پیش از آن نیز محمدشریف ملک‌ زاده، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که چندی پیش به عنوان متهم از سوی قوه قضائیه بازداشت و در زندان اوین به سر می برد از برپایی جشن‌ هایی با عنوان «صدای بهار در ۲۵۰۰ محوطه تاریخی» خبر داد.
استفاده از عنوان «بهار» و عدد «2500» برای برگزاری جشن که تداعی کننده جشن های 2500 ساله در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی است جنجال های بسیاری را پدید آورد.
 
دغدغه مشایی تأمین سلامت انتخابات
اما اظهارات دو روز پیش اسفندیار رحیم مشایی، در گفتگو با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) نیز در نوع خود قابل تامل بود.
رحیم مشایی در این گفتگو بر موضوع حساس «تامین سلامت انتخابات» انگشت گذارده و می گوید: «رئیس جمهوری تاکید جدی بر این امر [تأمین سلامت انتخابات] دارد و حتی بیان کرده است که اگر احساس کنم به طور پنهان و آشکار شائبه‌ای به تامین سلامت انتخابات وجود داشته باشد با جدیت با آن برخورد خواهم کرد.»
این اظهارات پیش از این نیز از سوی محمود احمدی‌نژاد بیان شده و نوع موضع گیری وی در خصوص انتخابات نظام پزشکی و حملات لفظی علیه نماینده رهبر در سپاه و تاکید چندباره اش در خصوص تلاش دولت برای برگزاری سالم انتخابات در پیام نوروزی نشان می دهد که دولت برای یکی از مهمترین سدهای مخالفانش برای پیاده کردن آنان از قدرت، که همانا رد صلاحیت کاندیدای این جریان است، برنامه هایی دارد.
احمدی نژاد به خوبی می داند که راه صعب العبوری برای تایید صلاحیت رحیم مشایی در پیش دارد و شاید طرح زودهنگام نام مشایی و تحرکات انتخاباتی وی به این دلیل است که احمدی نژاد فرصت بیشتری برای رایزنی، چانه زنی و اعمال قدرت و البته سنجش واکنش های مخالفانش در اردوگاه رقیب داشته باشد.
به عنوان مثال قاسم روانبخش، عضو مرکزی جبهه پایداری و از شاگردان مصباح یزدی هفته گذشته با اظهار اینکه «رنگ انتخاباتی این جریان انحرافی سبز بهاری است» احتمال داد که محمود احمدی‌ نژاد در صورت ردصلاحیت اسفندیار رحیم‌مشایی، احتمال عدم برگزاری انتخابات از سوی دولت و برکناری وزیرکشور و استعفای شخص محمود احمدی‌نژاد وجود دارد
اسفندیار رحیم مشایی در اظهارات اخیر خود به نکته مهم دیگری اشاره کرده است و آن امکان  تغییر در مدیران ارشد دولتی بود.
به گفته رحیم مشایی «رئیس‌جمهور حتی یک روز مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نیز ممکن است تغییراتی را انجام دهد»
این اظهارات در حالی بیان می ‌شود که محمدرضا باهنر، از منتقدان دولت، یک روز پیش از آن به خبرگزاری مهر گفته بود: «احمدی ‌نژاد هر چقدر هم بگوید در انتخابات دخالت نمی ‌کند؛ به قول معروف آدم دم خروس را می ‌بیند و قسم و آیه فایده ندارد و معلوم است به ‌طور آشکار از کسی حمایت می‌ کند.»
تغییرات گسترده در راس استانداری های استان های بزرگ کشور که مجریان برگزاری انتخابات آینده به شمار می روند و استفاده از امکانات و خدمات دولتی نظیر طرح استخدام 4000 نفر در هر استانداری و اقداماتی از این دست تنها نمونه های کوچکی از پروژه احمدی نژاد و رحیم مشایی برای نیل به هدف «ماندگاری در قدرت» است. انتخاب اسفندیار رحیم مشایی، به عنوان رییس جمهور بعدی، رویای مدودفی احمدی نژاد، پوتین وطنی است. با این تفاوت فاحش که اینجا در ایران، بالای سر احمدی نژاد، رهبر جمهوری اسلامی نشسته است که بیت او و جریان امنیتی حاکم بر سپاه و بسیج، دست بالا را در حکومت دارند و بسیار بعید به نظر می رسد  که حاضر شوند یک دوره ی دیگر باند احمدی نژاد ـ مشایی را در قوه مجریه تحمل کنند.

روز انرژی هسته ای و سومین سال حبس بی وقفه امید کوکبی در زندان اوین


امید کوکبی، دانشمند هسته ای محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، که سال ۸۹ زمانی که دانشجوی دوره فوق دکترا در دانشگاه تگزاس آمریکا در رشته فیزیک هسته‌ای گرایش لیزر بود و برای دیدار با خانواده خود به ایران آمده بود بازداشت شد، سه سال است که در زندان اوین به سر می برد.
به گزارش خبرنگار کلمه، کوکبی از داشجویان ممتاز و المپیادی دانشگاه صنعتی شریف که همزمان در دو رشته فیزیک و مکانیک در این دانشگاه تحصیل کرد، پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه شریف به دلیل موقعیت‌های مناسب علمی از چند دانشگاه خارجی پیشنهاد بورس تحصیلی دریافت کرد و نهایتا دوره فوق لیسانس و دکترای خود را در رشته فیزیک اپتیک و فوتونیک در اسپانیا به اتمام رساند و سپس برای طی دوره فوق دکترا به دانشگاه تگزاس، که معتبر‌ترین دانشگاه در این رشته است، دعوت شد و تحقیقات فوق دکترای خود را از سال ۸۹ در آن دانشگاه شروع کرد. در طول سال های تحصیلی مقالات متعددی از کوکبی در نشریات معتبر علمی بین المللی چاپ و از وی در کنفرانس‌های بین المللی متعددی برای ارایه مقالاتش دعوت شده است.
در دوران تحصیل، چندین بار از طرف نهادهای نظامی و امنیتی دعوت به همکاری شد و از وی خواسته‌اند که با پروژه‌های مورد نظر آن‌ها همکاری کند که از طرف او پذیرفته نشد.
این نخبه ی جوان که می خواست در دانشگاه فعال باشد، در پاسخ به اینگونه دعوت‌ها اعلام کرده که من تمایلی به ورود به پروژه‌های طبقه بندی شده ندارم و می خواهم فعالیت‌های علمی خود را در دانشگاه ادامه دهم و در دانشگاه هم می‌توانم سرمایه علمی خود را در اختیار پژوهشگران شما قرار دهم، که نهایتا این عدم تمایل وی به همکاری به بازداشت وی منجر شد و کوکبی که بهمن ماه ۱۳۸۹ برای دیدار خانواده اش به ایران آمده بود، هنگام خروج از فرودگاه امام خمینی بازداشت شد.
در این سفر آخر با توجه به اینکه وی آخرین سال های تحصیل خود را طی می‌کرد در مذاکره با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی برای همکاری پس از بازگشت هماهنگی‌های لازم را انجام داده بود و چند مرکز علمی در داخل از وی برای تدریس دعوت کرده بودند.
این بازداشت ابتدا به اتهام اجتماع وتبانی علیه امنیت کشور انجام شد، ولی پس از مدتی با توجه به اینکه وی هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت، بازجویان این اتهام را کنار گذاشته و با اتهام جاسوسی به فشارهای خود بر این دانشمند جوان در بند ادامه دادند.
بر اساس این گزارش، پس از مدتی این اتهام نیز بی نتیجه ماند و اتهام جدید همکاری با دولت متخاصم را در پرونده ی وی وارد شد و مصداق این اتهام از نظر بازجویان وزارت اطلاعات، شرکت در کنفرانس‌های علمی در دانشگاه‌ها و ارایه مقالات علمی همکاری با دولت متخاصم بوده است.
در شرایطی امید کوکبی در زندان به سر می برد و هر روز اتهام جدید و خطرناکی به وی نسبت داده می شد، مجددا با وی مذاکره شد و از وی خواستند در پروژه‌های نهادهای نظامی و امنیتی همکاری کند که وی باز هم نپذیرفت و اعلام کرد من علاقه‌ای برای کار در پروژه‌هایی که دارای اطلاعات طبقه بندی و محرمانه هستند ندارم.
پس از این جواب بود که دادگاه او برگزار و حکم ۱۰ سال حبس تعزیری برای وی صادر شد. حکمی که همان زمان به اجرا در آمد و او اینک درحال سپری کردن این حکم است.
همبندیان و دوستان امید کوکبی معتقدند که در واقع جرم اصلی امید استعداد فوق العاده اوست که باعث شده مدارج بالای علمی را در کمترین زمان و در معتبر‌ترین دانشگاه های جهان طی کند و به دلیل همین استعداد با اصرار از وی خواسته شده در نهادهای نظامی امنیتی کار کند و مجازات جواب منفی وی محکومیت به ۱۰سال زندان شده است.
امید کوکبی سرمایه ای که یکی از اساتید وی در خارج از کشور در اظهار نظری درباره یه او گفته بود: من از ایران تعجب می‌کنم، چنین فردی در هر کشوری که بوده بالا‌ترین احترام را برای او قایل می‌شدند و از دانش او استفاده می‌کردند. در ایران این سرمایه را زندانی کرده اند.

توصیه علی مهطری به پلیس: با وبلاگ نویس ها که برخی از آنها در بازداشت هستند سخت گیری نکنید


علی مطهری در توصیه ای به پلیس فتا با بیان اینکه درباره سایر وبلاگ نویس ها که برخی از آنها در بازداشت هستند سخت گیری نکنیم، گفت: هر انتقادی را توهین و توطئه قلمداد نکنید. به عنوان مثال اکنون که آقای محمد نوری زاد که با قلم نسبتا توانای خود آزاد است و نامه ها و مقالات انتقادی و بعضا تندی بنویسد آیا آسیبی به نظام رسانده است؟
به گزارش مهر، سوال ملی علی مطهری نماینده مردم تهران از مصطفی محمد نجار وزیر کشور در صحن علنی امروز مجلس مطرح شد.
مطهری با بیان اینکه خلاصه سوال من از وزیر کشور این است که چرا ستار بهشتی پس از یک هفته بازداشت توسط پلیس فتا فوت کرده است، گفت: اتهام وی انتقاد یا توهین به مسئولان نظام در وبلاگش بوده است که البته در قانون توهین تعریف خاصی دارد و شامل الفاظ رکیک می شود اما بنده چنین چیزی را در نوشته های ستار بهشتی پیدا نکردم.
نماینده مردم تهران با اشاره به اینکه چرا باید بر اثر سوء تدبیر و نقض قانون یک مساله کوچک به یک موضوع بزرگ تبدیل شود که باعث از دست رفتن جان یک جوان و آبروی نظام شود، گفت: شاید برخی بگویند این گونه مسایل را باید در خفا مطرح کرد و قابل طرح در مجلس نیست اما بنده معتقدم مطرح کردن این موضوعات باعث تسلی خاطر جامعه، رفع کاستی ها شده و مهمتر از همه اینکه وظایف اصلی نمایندگان نیز دفاع از حقوق مردم است.
وی در بیان علت پیگیری موضوع مرگ ستار بهشتی گفت: اولویت اول برای من دفاع از مظلوم است و همه وظیفه داریم که از مظلوم دفاع کنیم.
عضو کمیسیون فرهنگی گفت: دلیل دیگر این است که نوع بینش موجود در برخی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی برای حفظ نظام برداشت غلطی از این فرمایش مقام معظم رهبری است که فرمودند حفظ نظام اوجب واجبات است.
وی گفت: ما برای حفظ نظام نمی توانیم دست به هر کاری بزنیم و از هر وسیله ای استفاده کنیم. در موضوع قتل های زنجیره ای نیز متهمین در اعترافات خود گفته بودند ما برای حفظ نظام چنین کاری را انجام دادیم تا دیگر روشنفکران حساب کار دستشان بیاید.
علی مطهری یکی دیگر از دلایل پیگیری این موضوع را نقش موثر برخورد با افراد متخلف درون نظام برای حفظ نظام دانست و گفت: اگر قانون در مقابل اغنیا ضعیف و در مقابل مستضعفان قوی باشد جامعه روی سعادت نخواهد دید.
وی در بیان دلیل چهارم خود جهت پیگیری این موضوع اظهار داشت: لازم است قبل از این که مخالفان نظام اقدام نمایند حامیان نظام و نهادهای قانونی به این موضوع بپردازند و احقاق حق کنند.
نماینده مردم تهران گفت: به جای اینکه شیرین عبادی وارد شود نمایندگان باید وارد شوند و اجازه ندهند تا پرچم اصلاحات اجتماعی به دست مخالفان بیافتد.
وی در انتقاد از برخی که می گویند این گونه مسایل را باید به صورت غیرعلنی پیگیری و طرح کرد گفت: این نظر درست نیست چرا که اگر ما نگوییم این طور نیست که در جهان ارتباطات دیگران نیز نگویند. اگر در رسانه ها این موضوع مطرح نشود مسئولان حسابی برای آن باز نمی کنند و به رفتار خود ادامه می دهند. بارها شاهد بودیم در کشورهایی که به حقوق مردم اهمیت کافی داده اند بعد از بروز تخلفی عالی ترین مقامات مسئول آن کشور استعفا داده اند.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس اظهار داشت: بنابراین طرح علنی موضوع آثار مربوط به خود را دارد و اینکه رسانه های بیگانه ممکن است از آن بهره برداری کنند دلیل مناسبی برای جلوگیری علنی کردن این گونه تخلفات نیست.
وی اظهار داشت: منافع طرح علنی حتی اگر باعث اصلاح یک روند غلط شود بیشتر از غیرعلنی مطرح کردن آن است.
علی مطهری در بیان علت پیگیری این موضع تا صحن علنی مجلس و اینکه تا به اینجا قانع نشده است گفت: بنده دو شرط را برای قانع شدن و عدم پیگیری این سوال مطرح کردم که انجام نشد. ابتدا عذرخواهی رسمی از خانواده ستار بهشتی، ملت ایران و رهبری و اعلام آن از طریق صدا و سیما رسانه ها بود که انجام نپذیرفت.
وی اظهار داشت: در جریان فوت هاله سحابی در تشییع پیکر پدرش نیز از وزیر اطلاعات سوال کردم و گفتم که نه شما مقصرید و نه نظام بلکه یک اشتباه و قصور یک نماینده در برخورد با این خانم منجر به این اتفاق شد و باید عذرخواهی انجام گیرد.
نماینده مردم تهران خاطرنشان کرد: نبود فرهنگ عذرخواهی توسط مسئولان یک نقص بزرگ است.
وی در بیان علت دوم اظهار داشت: جلب رضایت خانواده ستار بهشتی یکی دیگر از شروط من بود که این شرط هم تحقق پیدا نکرد بلکه در مراسم چهلم ستار بهشتی خانواده وی تحت فشار بودند همچنین مدتی است که کیفرخواست متهم اصلی صادر شده است اما پرونده هنوز به دادگاه ارجاع نشده است.
عضو کمیسیون فرهنگی گفت: ممکن است بگویند مادر ستار بهشتی رضایت داده است اما او گفته است حکم بازداشت دخترم را به من نشان دادند تا از من رضایت بگیرند نمی خواستم داغ دیگری روی سینه ام بماند و مجبور شدم و امضا کردم. حتی اگر مادر او نیز رضایت داده باشد حق مدعی العموم برای پیگیری پرونده محفوظ است و البته این موضع ارتباط مقستقمی با قوه قضائیه دارد اما چون این اتفاق در زیرمجموعه وزارت کشور رخ داده است باید پیگیر باشد.
وی تصریح کرد: از آنجا که این دو شرط برآورده نشد سوال در صحن مطرح شد و برخی این امر را باعث کاهش اقتدار نیروی انتظامی می دانند و در نتیجه به صلاح نمی دانند در حالی که باید به آنان گفت آنچه که صلاح نیست ضایع شدن حق مردم و سکوت در برابر آن است. زحمات و فداکاری های پرسنل نیروی انتظامی در بخش های مختلف بر کسی پوشیده نیست و تخلفات چند عضو این نیرو که به خیال خدمت به نظام انجام گرفته چیزی از ارزش ها، نقاط قوت و اقتدار این نیرو کم نمی کند.
علی مطهری گفت: قصورها و تقصیرهای پلیس فتا به این شرح است اول پرداختن به یک موضوع کم اهمیت بی تاثیر در آسیب رساندن به نظام؛ خود پلیس فتا قبول دارد که تعداد بازدید کنندگان وبلاگ ستار بهشتی در روز حداکثر ۸ نفر بوده و او از سطح سواد بالایی نیز برخوردار نبوده است و مطالبش چندان موثر نبوده است.
مطهری در توصیه ای به پلیس فتا اظهار داشت: درباره سایر وبلاگ نویس ها که برخی از آنها در بازداشت هستند سخت گیری نکنیم هر انتقادی را توهین و توطئه قلمداد نکنید. به عنوان مثال اکنون که آقای محمد نوری زاد که با قلم نسبتا توانای خود آزاد است و نامه ها و مقالات انتقادی و بعضا تندی می نویسد آیا آسیبی به نظام رسانده است؟ خیر بلکه از این طریق برخی از منتقدان نظام تخلیه روحی و روانی می شوند و اگر این روال ها ادامه داشته باشد اتفاقی نخواهد افتاد.
وی با بیان اینکه علی (ع) می فرمودند حتما در خفا و آشکار انتقاد کنید، گفت: شما به عنوان پلیس فتا باید همین روش را داشته باشید. ریشه نظام ما که همان اعتقاد مردم به اسلام است آنچنان مستحکم است که بزرگترین انتقادها آن را متزلزل نخواهد کرد. بلکه انتقادات مشفقانه باعث رفع برخی کاستی ها خواهد شد و انتقاد مغرضانه نیز صاحبان آنها را رسوا می کند.
مطهری در ادامه اظهارات خود بیان داشت: قصور یا تقصیر دیگر پلیس فتا نگهداری متهم در بازداشتگاه غیر قانونی و بازجویی از دفتر رئیس پلیس فتا در روز تعطیل بوده است. همه می دانند که نگهداری متهم در تحت نظرگاه فقط برای چند ساعت و با حضور افسر نگهبان مجاز است در حالیکه ستار بهشتی در تحت نظرگاه پلیس فتا یک شب نگهداری شده است و پس از زندان اوین نیز او را به پلیس فتا منتقل کرده اند.
وی گفت: یکی دیگر از قصور و تقصیرات متهمان این پرونده برخورد خشونت آمیز با ستار بهشتی بوده است که ممکن است مصداق شکنجه محسوب شود در حالیکه اصل ۳۸ قانون اساسی می گوید هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار ممنوع است و اجبار شخص به شهادت و یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت، اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است و متخلفان این امر باید طبق قانون مجازات شوند.
مطهری گفت: ستار بهشتی در نامه ای به آقای اعلایی مسئول اندرزگاه ۳۵۰ اوین به عنوان شکایت از بازجوی خود چنین نوشته است: اینجانب ستار بهشتی در تاریخ ۹۱/۸/۹ از طرف پلیس فتا در منزل بدون حکم بازداشت شدم و در مدت ۲ روز مورد انواع تخریب و ضرب و شتم قرار گرفتم. از انواع فحش های ناموسی، ضرب و شتم، بستن به میز و لگد زدن به سر بنده و اکنون در تاریخ ۹۱/۸/۱۱ بنده را پلیس فتا باز احضار کرده است و با خود می برد و بنده هر اتفاقی که برایم پیش آید مقصر را پلیس فتا می دانم و همینطور اگر اعترافی از من گرفته شود تحت شکنجه بوده است و مدت ۱۲ ساعت در اتاق ۳۵۰ در بند ۲ اعضای اتاق شاهد آثار ضرب و شتم در بدن بنده بوده اند و ۲ بار به پزشک مراجعه کرده ام و در نهایت این گزارش را تقدیم شما می کنم و خواستار پیگیری این امر هستم.
مطهری در ادامه افزود: جناب آقای محسنی اژه ای دادستان کل کشور نیز به نقل از گزارش ابتدایی پزشکی قانونی خبر دادند که در چند نقطه از بدن ستار بهشتی نشانه هایی از کبودی وجود داشته است بنابراین رفتار خشن با وی قابل انکار نیست.
مطهری گفت: البته برکناری رئیس پلیس فتا توسط فرمانده نیروی انتظامی و تدوین آیین نامه نظارت بر بازداشتگاه های موقت از سوی قوه قضائیه از اقدامات قابل تقدیر آنهاست که نتیجه پیگیری موضوع توسط مجلس بوده است.
نماینده تهران در پایان اظهار داشت: لازم است از تمام نمایندگان مجلس که در این موضوع ورود کرده اند تشکر کنم و از جناب آقای احمد توکلی نماینده تهران که اولین بار این موضوع را در نطق خود مطرح کردند و همچنین از آقای دواتگری نماینده مراغه که در پیگیری و تهیه گزارش برای مجلس زحمت کشیدند قدردانی ویژه داشته باشم. تنها طرح این موضوع در مجلس فرصت خوبی است برای رفع اشکالات احتمالی سیستم امنیتی و انتظامی کشور که قطعا موجب اقتدار بیشتر آنها خواهد شد.

نخستین روایت فائزه هاشمی از روزهای «اوین»

وارد خانه‌اش که شدیم هنوز نیامده بود و یک مرد میانسال مشغول خانه‌تکانی عید بود. ده دقیقه‌ای منتظر ماندیم تا این‌که فائزه هاشمی با چند کیسه میوه وارد خانه شد. این همان فائزه هاشمی قبل از زندان است؛ شش‌ماه حبس نه‌تنها تاثیری بر آرا و افکارش نگذاشته که او را رادیکال‌تر از قبل هم کرده است. یک روسری آبی، ‌شلوار سفید و چادر مشکی بر سر دارد و از این‌که خانه‌اش به هم ریخته است عذرخواهی می‌کند. از نحوه دستگیری‌اش برای اجرای حکم تا مسائل صنفی زندانیان، ملاقات آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی با او و برادرش در زندان، همبندان و زنان زندانی دیگر، بازداشت روزنامه‌نگاران، ‌انتخابات ریاست‌جمهوری آینده و برنامه‌های آینده سخن می‌گوید و در‌عین‌حال وقتی گفت‌وگو به اینجا می‌رسد که در صورت نامزدی پدرش در انتخابات چه خواهد کرد پاسخ می‌دهد: «ان‌شالله که این‌طور نیست.» گفت‌وگوی بهار با فائزه هاشمی ساعاتی پس از آزادی او از زندان اوین با قرار وثیقه یک‌صد‌میلیون تومانی برای پرونده جدید اتهامی‌اش که اخلال در نظم عمومی (زندان) است در منزل مسکونی‌اش حوالی میدان نوبنیاد انجام شد.
قرار بود ۳۰‌اسفند آزاد شوید اما ۲۹‌اسفند آزاد شدید. علت این تخفیف یک‌روزه در محکومیت شش‌ماه شما چه بود؟
چند حدس وجود دارد؛ اول احتمال استقبالی را می‌دادند که خوشایند آن‌ها نبود. دوم نبودن من برای سال تحویل در کنار زندانیان‌، این نکته را روزنامه شرق و برخی سایت‌ها یک روز قبل کار کرده بودند. و سوم شاید نبودن من در زندان هنگام چهارشنبه‌سوری برایشان مهم بود، چون با باز‌بودن هوا‌خوری برای این مراسم مخالفت شده بود و دو روز قبل، ٣٠‌اسفند، را روز آزادی من اعلام کرده بودند و من هم چون نمی‌خواستم حتی یک روز زیر منت باشم و هم برایم مهم بود که سال تحویل را در کنار دوستانم در زندان باشم مقاومت کردم؛ بعد از حدود یک‌و‌نیم‌ساعت مرا بیرون کردند. مرا برای گفت‌وگو به دفتر جانشین رییس زندان بردند و سپس به بند راهم ندادند و در آخر نیز بعد از حدود نیم‌ساعت نشستن، در فضای جلوی بند مرا سوار ماشین کردند.
چه ساعتی شما را آزاد کردند؟ 
حدود یک‌ربع به هفت صبح به من خبر آزادی را دادند. فکر می‌کنم هشت‌و‌نیم صبح بود که من را سوار ماشین کردند و حدود ساعت ۹ صبح هم به خانه رسیدیم.
معمولا کسی از زندانی‌بودن دلخوشی ندارد، اما سوال اینجاست که چه اصراری داشتید داخل زندان بمانید؟ 
اول این‌که می‌خواستم همه شش‌ماه محکومیت خود را به‌صورت کامل بگذرانم و هیچ منتی بر من و خانواده‌ام نباشد و باعث سوءاستفاده دیگران نشود؛ نکته دوم این‌که ترجیح می‌دادم سال تحویل را در جمع دوستانم در زندان باشم.
چرا؟ 
چون زندان یک تجربه جدید بود. من سال‌های سال هنگام تحویل‌سال کنار خانواده بودم، اما شرایط جدید متفاوت بود. دوست داشتم کنار دیگر زندانی‌های زن باشم. آنجا سال تحویل برای همه به‌سبب تنها‌بودن و دوری از نزدیکان وضعیت خاصی است و نمی‌خواستم از آن فضا جدا شوم.
چه کسانی با شما همبند بودند؟ 
تعدادی از خانم‌هایی بهایی، تعدادی از سازمان مجاهدین، دو خانم مسیحی، دو نفر از گروه مادران عزادار پارک لاله، تعدادی بچه‌های سبز و خبرنگار و یک خانم عراقی و چند نفری هم لاییک و چپ.
خانواده هم اطلاع داشتند که قرار است یک روز زودتر آزاد شوید؟
خیر، هیچ‌کس خبر نداشت.
پس شما چطور به منزل رسیدید؟ 
با همان ماشین زندان من را رساندند.
همین خانه خودتان؟ 
نه. من کلید نداشتم و همسرم هم خانه نبود. موبایل هم نداشتم به او خبر بدهم؛ در نتیجه به خانه محسن (برادرم) رفتم.
واکنش آن‌ها نسبت به حضور شما چه بود؟
خیلی متعجب و شاد شدند؛ چرا‌که فردای آن روز منتظر آزادی من بودند.
چند‌ماه پیش خبری با این موضوع منتشر شد که مقامات زندان تصمیم گرفته بودند به شما مرخصی دهند، اما با انتشار یک بیانیه از پذیرفتن آن‌ها خودداری کردید؛ چرا؟ 
کل دوران محکومیت من شش‌ماه بود. ما آنجا چهار نفر را داشتیم که حدود پنج‌سال بدون حتی یک‌بار مرخصی در زندان بودند. افراد دیگر هم بودند که دوسال، سه‌سال، چهار‌سال زندانی بودند، اما مرخصی نرفتند.
یعنی تصور کردید مرخصی حق شما نبود؟ 
دقیقا. نه‌تنها مرخصی حق من نبود که به‌نظرم باید زندانی‌های دیگر به مرخصی می‌رفتند! احساس خوبی برایم نداشت. ضمن این‌که استنباطم این است که پس از دستگیری من‌؛ اعتراضات در زندان زیاد شد، مسائلی به وجود آمد از نظر خبری به بند زنان زندانیان سیاسی زیاد پرداخته شد؛ یعنی خبرهایی که پس از آن منتشر می‌شد برایشان سنگین‌تر از بیرون‌بودنم بود. یک شب قبل از اعلام مرخصی بابا (آیت‌الله هاشمی) برای ملاقات من و مهدی به زندان آمده بود و پیش‌بینی‌ام این بود که این‌ها می‌گویند آقای هاشمی تقاضا کرده که فائزه بیرون بیاید و این‌ها هم در بوق بگویند که به‌خاطر آقای هاشمی من را آزاد کردند.
چگونه شما را بازداشت کردند؟
در زندان که بودم از بچه‌ها درباره چگونگی اجرای حکم می‌پرسیدم که می‌گفتند چند‌بار به‌دلایل مختلف آن را عقب انداخته‌اند و وقتی با آن‌ها تماس گرفته می‌شد که به زندان بیایید، حتی تا چند ماه هم تقاضای مهلت می‌کردند. غروب اول مهر از دادسرای اوین زنگ زدند که همان شب برای سوال‌و‌جواب به دادسرای اوین بیایید که پرسیدم جریان چیست؟ قرار است به زندان بروم؟ گفتند نه، چند تا سوال‌و‌جواب است. پاسخ دادم امشب میهمان دارم و نمی‌توانم بیایم و فردا صبح آنجا هستم. گوشی را به آقایی دادند که او هم گفت بسیار خوب، فردا صبح، ساعت ۸، دادسرای اوین باشید. میهمان‌ها آمدند و رفتند و ساعتی بعد ماموران داخل خانه آمدند و مرا بردند.
شما روز بازداشت خبر داشتید که قرار است برادرتان، مهدی، قرار است دوم مهر به ایران بازگردد؟ 
بله، می‌دانستم. اما بسیاری این‌طور تحلیل می‌کنند که با فائزه این رفتار را انجام دادند که مهدی بترسد و نیاید. آن‌ها نمی‌خواستند مهدی به ایران بازگردد و احتمالا گفته‌اند که با فائزه که در ایران است و آماده برای زندان‌رفتن این‌طور برخورد کردیم و حتما مهدی پیش خود فکر می‌کند که اوضاع چقدر خراب است و از آمدن پشیمان می‌شود.
چرا فائزه هاشمی ممنوع‌الخروج نیست؟
نمی‌دانم. باید از سیستم قضایی بپرسید.
برای موضوع خاصی از کشور خارج شدید؟ 
المپیک لندن بود. برای فدراسیون اسلامی ورزش زنان نشستی با اعضا داشتیم و بیشتر به این دلیل رفته بودم.
زندان برای شما چطور بود؟ 
خیلی خوب بود. تجربه بسیار قشنگی بود، انسان‌های بزرگی که با آن‌ها آشنا شدم، روابط و فضای بین زندانی‌ها و… تجربه ‌گران‌بهایی بود. آنجا فضایی ایجاد شده که ماحصل خود زندانیان است؛ نه این‌که زندانبان‌ها یا ماموران کار خاصی می‌کردند، نه، اتفاقا با آن‌ها بحران‌های بسیاری داشتیم ولی فضا و شرایط زندان برایم تجربه بسیار مهمی بود و یک نقطه‌عطف در زندگی من به شمار می‌رود که به آن افتخار می‌کنم و بسیار هم آن را دوست دارم.
گویا در زندان وکیل «بند» هم شده بودید. فرآیند وکیل‌بند‌شدن دموکراتیک بود یا این‌که تمایل خودتان بود؟ 
قانون آنجا این است که هرکس انتخاب می‌شود سه ماه وکیل‌بند است. آنجا خانم منیژه که وکیل‌بند بود به مرخصی رفت. همان شب انتخابات گذاشتند که یک نفر به‌عنوان جایگزین انتخاب شود تا او بازگردد. رسم آنجا این‌طور است که کسی نامزد نمی‌شود و زندانی‌ها به هرکس که می‌خواهند رای می‌دهند. اکثریت به من رای دادند. خانم منیژه که بازگشت وکیل‌بندی را به او تحویل دادم و گفتم که شما خودتان ادامه دهید، اما دوره او که تمام شد و انتخابات را برگزار کردند، دوباره من به‌عنوان وکیل‌بند انتخاب شدم که تا ۱۰‌روز قبل از آزادی هم وکیل‌بند بودم.
عمده مشکلات زندانیان زن در اوین چه بود؟
از نگاه من پس از شش‌ماه حبس سوء‌مدیریت و ندانم‌کاری و موازی‌کاری عمده مشکلات زندانی است.
چگونه؟ 
موافقت‌نکردن با آزادی مشروط و مرخصی‌ها طبق قانون، قطع تلفن‌ها و ملاقات‌های حضوری، در حالی‌ که مثلا گفته می‌شد بیانیه‌ای با امضای بعضی‌ از زندانیان منتشر شده است.
در حوزه درمان و سلامت زندانیان چطور؟ 
یکی‌ از حیطه‌های پر‌مشکل همین‌جاست. عمده درمان در بهداری زندان داروهای آرام‌بخش است؛ به‌خصوص اگر در شب، کارت به درمانگاه بکشد. برای اعزام پزشکی به بیرون از زندان نیز بایستی از هفت‌خوان رستم بگذری: تشخیص بهداری زندان، تشخیص دکتر متخصص که گاهی به زندان می‌آید، تایید پزشکی قانونی داخل زندان، تایید پزشکی‌ قانونی بیرون زندان، تایید دادستانی، رسیدن موافقت دادستان به زندان و سپس به بند زنان و نامه‌نگاری‌ها و رفت‌و‌آمد‌ها برای هریک از این‌ها را در نظر داشته باشید که فاجعه است. حالا با اعزام موافقت شد، یک‌بار پرونده پزشکی‌ را نمی‌‌برند، بار دوم پرونده را اشتباهی‌ می‌برند، بار سوم به‌جای عکس ریه عکس پا می‌برند، بار چهارم دیر زندانی را می‌برند و وقت دکتر از دست رفته و بار پنجم به بیمارستان اشتباهی‌ می‌برند. تمامی‌ این‌ها اتفاقاتی بود که در طول کوتاه حضور من در زندان بارها اتفاق افتاد. برای هر اعزام نیز بخش مهمی‌ از این روند فرسایشی طی‌ می‌شود.
این روند را تعمدی می‌دانید یا سهوی؟
همان‌طور که گفتم به‌نظرم بخشی از آن بازمی‌گردد به سوء‌مدیریت و ندانم‌کاری‌ها؛ یعنی‌ در اینجا مثل بیرون همان سوء‌مدیریت حاکم هست. البته طی‌ هفت‌خوان رستم به نظرم سوء‌مدیریت نیست، بلکه یک روند تثبیت شده است.
اشاره کردید زندانی‌ها از گروه‌های مختلفی در یک بند حضور داشتند. تعامل این افراد با فائزه هاشمی چگونه بود؟ 
نیمه‌شب وارد بند شدم. زندانیان شوکه شده بودند. باور نمی‌کردند که فائزه هاشمی‌ را نیز در زندان ببینند. استقبال گرم و صمیمانه بود. کل بند بیدار شدند و یکی‌‌دو ساعت گپ زدیم. انتظار این بود زود آزاد شوم و این اواخر نگران بودند که آیا آزاد خواهم شد یا نه.
برخوردهای زندانی‌ها با یکدیگر که درنتیجه تضارب‌آرای آن‌ها شکل می‌گرفت چگونه بود؟ 
روابط کاملا دوستانه بود. در غم و شادی هم شریک بودند. تعامل در حد بالایی بود. در حین این‌که همگی‌ به عقیده و آرای یکدیگر احترام می‌گذاشتند هر کسی‌ عقاید و افکار خودش را داشت. در زندان به‌سبب روابط و تعامل زندانیان دموکراسی‌ حاکم بود، چیزی که تحقق آن در جامعه آرزوی همه است.
بحث‌های جدی سیاسی هم با یکدیگر داشتید؟ 
به مناسبت‌های مختلف و هم به‌طور آزاد این بحث‌ها را داشتیم. جلسات تحلیل خبر و امور سیاسی برگزار می‌کردیم. اگر نقدی به افکار یک دیگر داشتیم به‌راحتی‌ بیان می‌شد و روی آن بحث می‌کردیم. همیشه گفت‌وگو در جریان بود و در کنار این گفت‌وگو‌ها روابط دوستانه حاکم بود.
آذرماه بود که آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به زندان اوین آمدند و با شما و برادرتان مهدی ملاقات داشتند. علت حضور ایشان در اوین چه بود؟ 
آن‌ها از بابا خواسته بودند که به دیدن مهدی به اوین بیاید.
تا با شما و مهدی صحبت کنند؟ 
بر مهدی فشار بود تا موضوعی را قبول کند و مهدی شرطش مشورت با بابا بود. برای همین از بابا خواستند که به اوین بیاید. وقتی برای دیدن مهدی آمد با من هم ملاقات کرد.
هر سه نفر با هم ملاقات داشتید؟ 
خیر. اجازه ندادند سه‌نفری با هم دیدار کنیم. بابا با من و مهدی جداگانه ملاقات کرد.
زمان ملاقات شما با پدرتان چقدر بود؟ 
حدود ۲۰‌دقیقه.
صحبت خاصی بین شما و آیت‌الله هاشمی وجود داشت؟
بیشتر احوال‌پرسی‌ بود و وضعیت زندان را برایش توضیح دادم. بابا نیز گله‌های آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی‌گویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهایی‌ها دارم.
آیت‌الله هاشمی پیش از مسائل اتفاق‌افتاده برای شما، نصایحی خطاب به دخترشان داشتند؟ 
گاهی بله. معمولا امر نمی‌کند که بکن یا نکن، ولی‌ نظر خود را می‌گوید و اختیار را برای تصمیم‌گیری به ما می‌دهد. به‌ندرت پیش آمده است که دستوری صحبت کرده باشد. در‌واقع روششان متقاعد‌کردن است تا اجبار و تحکم.
گویا یک وثیقه صد میلیون تومانی دیگر هم پیش از آزادی شما خواسته بودند. علت صدور این قرار وثیقه چیست؟ 
پرونده جدید.
با چه اتهامی؟ 
اخلال در زندان. اعتراض‌هایی‌ که در زندان توسط زندانی‌ها رخ می‌داد و مشاجره‌ای که بین ماموران و زندانی‌ها پیش می‌‌آمد، این‌ها را به پای من نوشتند که با لیدری من انجام ‌شده است و به‌دنبال آن پرونده جدید با اتهام اخلال در زندان درست کردند.
شما را به‌همین دلیل به انفرادی بردند؟ 
بله، هم به انفرادی بردند و هم پرونده جدید تشکیل دادند، یعنی‌ برای یک موضوع دو بار مجازات. اخلال در زندان مجازاتش در آیین‌نامه زندان‌ها پیش‌بینی‌ شده و حداکثر آن انفرادی است؛ در‌حالی‌‌که پرونده جدید با اتهام اخلال در نظم عمومی ایجاد شده است که از نظر قانونی نمی‌تواند ارتباطی‌ با اتهام اخلال در زندان ارتباطی‌ داشته باشد.
حالا واقعا شما لیدر بودید؟
این اتهامی دروغ و توهین به دیگر زندانیان است. زندانیان برای خود یلی هستند و اجازه نمی‌دهند برایشان کسی‌ لیدری کند. تمامی اعتراضات در جمع تصمیمگیری می‌شد و من به‌عنوان وکیل‌بند به همراه دیگران آن را دنبال می‌کردیم. شاید بودن من در زندان به‌طور غیرمستقیم باعث احساس قدرت بیشتر زندانیان شده بود و به همین دلیل اعتراضات نسبت به گذشته بیشتر شده بود.
اتهام شما تبلیغ علیه نظام بوده و به‌همین دلیل شش‌ماه به زندان رفتید. آیا فکر می‌کنید علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کرده‌اید؟ 
نه. این اتهام را قبول ندارم. من بی‌دلیل در زندان بودم. عجیب اینجاست که من اتهام نشر اکاذیب نداشتم و این به این معنی است که حرف‌هایم درست بود، ولی‌ می‌گویند چرا گفتی‌.
مجرم را به زندان می‌برند تا تادیب شود؛ آیا فائزه هاشمی تادیب شده است؟ 
چون خودم را مجرم نمی‌دانستم مرا در پیگیری آرمان‌هایم راسخ‌تر شده‌ام؛ ضمن این‌که نگرانی برای بازگشت به زندان ندارم.
فکر می‌کنید چه اتفاقی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی پدید می‌آید که فائزه هاشمی فاصله نمایندگی مجلس پنجم تا زندان اوین را ظرف حدود ۱۰‌سال طی می‌کند؟ 
تا جایی‌‌که به‌خاطر دارم از همان ابتدای فعالیت‌های اجتمایی‌ و سیاسیم منتقد بودم. در ایام انتخابات مجلس پنجم بار‌ها لباس‌شخصی‌‌ها و گروه‌های فشار تلاش کردند مجالس سخنرانی من را به هم بزنند، البته موفق نشدند و حالا نیز توسط همین افراد تهدید می‌شوم و بالاخره هم کارم به زندان کشیده می‌شود. خودم فکر می‌کنم همان آدم هستم.
با پایان تعطیلات عید، فعالیت‌های روزمره مردم در حوزه‌های مختلف آغاز می‌شود. برنامه شما برای سال ۹۲ در دوران آزادی چیست؟ 
اگر مشکلی‌ نباشد تدریس در دانشگاه را ادامه می‌دهم؛ همچنین تصمیم دارم مسائل مربوط به زندانی‌ها و خانواده‌ها یشان را دنبال کنم.
فعالیت سیاسی چطور؟ 
(سکوت) منظورتان چیست؟
بالاخره نزدیک به انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم هستیم. آیا در همین رابطه قصد انجام فعالیتی دارید؟ 
خیر.
چرا؟ 
به‌نظرم شرایط فراهم نیست.
تحلیلی از انتخابات آینده دارید؟ 
بله. آنجا مرتب روزنامه‌ها را می‌خواندیم و اخبار را تحلیل می‌کردیم.
‌نگاه شما به انتخابات آتی چیست؟ 
از آنجایی که ابهامات گذشته تاکنون حل نشده و حتی تلاشی در برای حل آن‌ها به کار نرفته است به‌نظر می‌رسد علاقه‌ای به حضور در سیاست‌های کلی‌ وجود ندارد. اگر غیر از این بود نشانه‌هایی‌ دیده می‌شد. نه‌تنها چنین نشد بلکه عکس آن عمل شد.
حتی اگر آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نامزد انتخابات باشند؟ 
ان‌شالله که نیستند. (خنده)
شما موافق حضور ایشان در انتخابات آینده نیستید؟ 
خیر.
شما دوم خرداد سال ۸۸ در ورزشگاه ۱۲‌هزار‌نفری آزادی از احمدی‌نژاد انتقاد کردید؛ با وجود این همه تغییر که آقای احمدی‌نژاد داشته است هنوز هم روی موضع چهار سال قبل خود هستید؟
اعتقاد ندارم که آقای احمدی‌نژاد واقعا عوض شده باشد. به نظرم این تغییرات ظاهر‌سازی برای اهداف دیگری است، یا آن‌موقع ایشان از خود چهره‌ای نشان داد که واقعی نبود.
اما احمدی‌نژاد به مواضع هفت‌سال پیش منتقدان خود، یعنی بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان، نزدیک شده است. نامه او به وزیر علوم برای برکناری روسای دانشگاه‌های تهران و تربیت مدرس به‌دلیل امنیتی‌کردن فضای آکادمیک یکی از دلایل تغییر احمدی‌نژاد است.
در هر صورت به‌نظر می‌رسد که صداقت و راستگویی در این جریان وجود ندارد و مواضع جدید ایشان به دل نمی‌‌نشیند. احتمالا دوباره بعد از انتخابات چهره دیگری از خود نشان می‌دهد. نمی‌شود شما سال‌ها جور دیگری عمل کنید و یک‌دفعه تبدیل به یک چهره اصلاح‌طلب و مدافع حقوق بشر شوید. به‌نظر‌م این‌ها روش‌هایی است برای جلب و جذب آرا برای انتخابات، چنان‌که مواضع سال ۸۴ و سال ۸۸ ایشان نیز چنین بود: آوردن نفت بر سر سفره مردم، افشای دزد‌ها و خلافکار‌ها و… . خلافکار‌تر از همه کیست؟ دزدی‌ها و اختلاس‌ها عمد‌تا در کدام دوره انجام شد؟ بنا‌بر‌این حرف‌ها به‌تنهایی نمی‌تواند مهم باشد، بلکه عملکرد است که مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. ایشان آزمایش هشت‌ساله خود را پس داده است. البته این را از ابتدا آقای هاشمی‌ و بسیاری دیگر پیش‌بینی‌ کردند ولی‌ کو گوش شنوا؟ تحلیل شناختی من از فائزه هاشمی پس از زندان این است که او به یک فعال حقوق بشری تبدیل شده است. فکر می‌کنم سال‌هاست در این زمینه فعالم. شاید الان راسخ‌تر باشم، چون دیگر نگرانی برای زندان‌رفتن هم وجود ندارد.
این طنز قدیمی که شما مردترین عضو خانواده هاشمی‌رفسنجانی هستید را قبول دارید؟ 
من یک زن هستم و به زن‌بودن خود افتخار می‌کنم. چرا برای تعریف از یک زن به او مرد می‌گویند؟ برایم خوشایند نیست.
از شجاعت می‌آید.
مگر نمی‌شود شیر زن بود؟
پس شما خود را شیرزن خانواده هاشمی می‌دانید. 
خود را شیرزن می‌دانم، ولی‌ نه‌تنها شیرزن این خانواده.
_ _
برگرفته از روزنامه بهار
BalatarinFacebookTwitterGoogle+Email