جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ تیر ۲۷, سه‌شنبه

نفرین بر این رژیم چپاولگرآخوند زده



به راستی مردم ستمدیده و در بند میهنمان در این اجتماع آخوند زده  می توانند چه مصونیت جانی و ضمانتی برای سلامت و تندرستی خود داشته باشند!؟. آیا از اتهام بی رویه بی دینی، اتهام مسخره و جنایت بار محاربه باخدا، ضد انقلاب بودن،  اقدام علیه کشور، و یا دهها عنوان و ترفند دیگر در امانند که به پای چوبه دار نروند، و یا در زیر شکنجه جان خود را از دست ندهند؟. آیا از شبیخون و یورش های شبانه داروغه و گزمه های سنگدل رژیم برکنارند؟.
آیا از اتهام، نیش زبان، و گزند خانم باجی های همسایه و هم محله خردباخته مذهبی در امانند؟. آیا در خیابان با آن ترافیک سنگین، و رانندگی دیوانه وار گروهی سرمست، جان سالم به در می برند؟. و یا در بیمارستان ها در گیر قهر و بی مهری شماری نادان،  سودجوی، دلال و پژوهشگرند؟.
از این ها که بگذریم که همگی با هم و در کنار هم روز و شب بلای جان مردمند، سالیانی است جوانان را به کشتارگاه کشانده و مانند گوسفند قربانی کلیه اشان را در بازار به فروش می رسانند.  در باره فروش کلیه، بهتر است این نکته را  هم یاد آورشد که بنا به آمار موجود، آنچنان که تحقیقات علمی نشان می دهد سالانه حدود یک میلیون سال  از عمر سالم ایرانیها به دلیل ابتلا به انواع بیماریهای کلیوی کم می شود.



این ویدیو بازار فروش کلیه و نیاز جوانان مستمند و ثروت ملی به غارت رفته ایران را نشان می دهد. جوانانی که با این کار  به ناچار و بادرماندگی، تیشه به ریشه عمر خود می زنند و عمرشان را کوتاه می کنند. به راستی ننگ و نفرین بر این رژیم چپاولگر و ضد انسانی و بر سرمایه داران بی غیرت و بی خیال و دور از انسان ایران باد.

همان گونه که می دانیم فروش کلیه در ایران، تنها به دلیل تنگدستی و بیچارگی است. هنگامی که مسئولان رژیم اسلامی از علی خامنه ای با بستگانش، هاشمی رفسنجانی، کامران دانشجو وزیر بی علم و دانش علوم، آخوندها، شماری از پاسداران، نمایندگان مجلس،  وزیران،  حاجی بازاری ها، و دیگر دست اندرکاران، به غارتگری کشور پرداخته اند، و ارزها را به بیرون برده و می برند، و یا کلاهبرداری ۴۰۰ میلیاردی تومانی  توسط عبدالله جاسبی و سعید مرتضوی  و یا دست داشتن اسفندیار رحیم مشائی در دزدی سه هزار میلیار تومانی، آیا دیگر جوانی در ایران بی نیاز می ماند که ناچار نباشد کلیه خود را بفروشد و اینچنین به جوانی خود آسیب رسانده، و عمر خود را کوتاه کند؟!.
از آن جا که بیماران درمانده ایران راهی برای رفتن و درمان در بیمارستان های دولتی ندارند، به ناچار به بیمارستان های خصوصی که عموماً مراکز پول سازی و بازرگانی بیش نیست، پناه می برند، و به ناچار هستی و نیستی خود را از دست داده، ، و یا زیر بار قرض می روند. در پاره ای از موارد نیز به درمان نمی رسند، وجان خود را ازدست می دهند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر