جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه

اعتراض امدادگران بازداشتی زلزله آذربایجان به فشارها بر خانواده رونقی ملکی


 با وجود صدور احکام اولیه برای امدادگران کمپ سرند که منجر به محکومیت همه بیست و یک متهم پرونده به حبس تعزیری شد، دادستانی و اداره اطلاعات تبریز همچنان در حال پرونده سازی به منظور افزایش فشار بر این افراد هستند.
به گزارش کلمه، طی آخرین اقدام هاشم زاده، معاونت امنیتی دادستان تبریز، پدر حسین رونقی ملکی به دادستانی تبریز احضار و بدون حضور وکیل و با توهین و تهدید نسبت به خود و فرزندش، اتهاماتی واهی نظیر حمل و نگهداری مشروبات الکلی و ایجاد محیطی برای برقراری روابط نامشروع بین دختران و پسران نیز به وی منتسب شد.
این در حالی است که افراد حاضر در این کمپ بارها اعلام کرده اند که در طول مدت حضور خود در مناطق زلزله زده هرگز کاری جز کمک رسانی به زلزله زدگان انجام نداده اند و اصلا شرایط مناطق آسیب دیده به گونه ای نبوده که امکان انجام چنین اقداماتی فراهم باشد.
در همین راستا و با توجه به وارد شدن مقامات امنیتی تبریز به فاز جدید یعنی فشار بر خانواده متهمین این پرونده، و این بیم که تهدید خانواده ها به منظور ساکت کردن و فشار بر فعالین به امری عادی و روزمره تبدیل شود، تعدادی از امدادگران کمپ سرند ضمن اعلام حمایت از خانواده حسین رونقی ملکی و محکومیت احضار پدر خانواده و فشار بر وی، خواستار موضع گیری مقامات دلسوز و فعالین مدنی در این خصوص گشته تا بدین ترتیب ضمن جلوگیری از تبدیل شدن فشار بر خانواده فعالین و متهمین دادگاه های انقلاب به روندی عادی، برخوردی قاطع با کسانی که دست به چنین اقداماتی می زنند انجام شود.
متن این بیانیه بدین شرح است:
گویا پس لرزه های زلزله ی اخیر آذربایجان پس از چند ماه، این بار نه فقط آذربایجان، که تمام ایران را به لرزه درآورده است. لرزه هایی که این بار نه ریشه در زمین، که از دستگاه قضایی و امنیتی استان آذربایجان شرقی برآمده است. لرزه ها را تاب آوردیم و در بی جوابی برای سوال های متعددمان خون دل ها خوردیم که در کجای این جهان پاسخ نیکی و امداد حبس و آزار و تعزیر است؟ ای بسا در کجای دیگری از ایران به هنگام وقوع بلایی طبیعی دستگاه امنیتی منطقه ای آسیب دیده، با بیش از هزاران آواره ی در آستانه ی سرمایی استخوان سوز، این گونه کمر به قلع و قمع امدادگران می بندد؟ فشار روزافزون و روند بلاانقطاع بی قانونی های دستگاه قضایی و امنیتی تبریز امروز بر خانواده های تنی چند از امدادگران منطقه زلزله زده کار را به جایی رسانده است که چاره ای جز نگاشتن نامه ای خطاب به مسئولین دلسوز، اگر وجود دارند، و مردم، اگر رمقی برای خواندن برایشان باقی مانده است، نداشتیم.
ملت شریف ایران، مسئولین محترم، نمایندگان محترم مجلس، قضات شریف، وجدان های بیدار…
صبح روز سی ام دی ماه، پدر یکی از امدادگران منطقه زلزله زده به دفتر معاونت امنیت دادستان تبریز احضار و در شرایطی غیر انسانی، تحت شدیدترین فشارها، در فضایی مسموم و آکنده از بی اخلاقی، بازجویی شد؛ آن هم نه به خاطر متوجه بودن اتهامی به خودش بلکه صرفا به دلیل رابطه خویشاوندی با یکی از متهمین پرونده یعنی حسین رونقی ملکی،پدری که با بیش از شصت سال سن از بیماری قلبی نیز رنج میبرد…
اتهام هنوزکمک به زلزله زدگان است و پاسخ این معما که دستگاه امنیتی آذربایجان شرقی با چه انگیزه ای چنین سناریو ای را آغاز کرده و تا کجا ادامه خواهد داد کماکان در هاله ای از ابهام است. می خواهیم بدانیم گناه خانواده ی ما چیست که امروز می بایست پاسخگوی اعمال به قول ایشان ناشایست فرزندان خود باشند؟ مگر نه اینکه اصل، شخصی بودن مجازات ها، بیش از صد سال است که در سیستم حقوقی تمامی کشورهای جهان از جمله ایران مورد قبول واقع شده است؟ دور از واقعیت نخواهد بود که با تداوم بی قانونی ها و فشارهای بی امان فعلی هر یک از امدادگران شرایط بدتری را متحمل گردند. از این رو از شما خواهش می کنیم که در هر کجا و به هر شکل که می توانید نگاه مسئولین استان آذربایجان شرقی را به جای فشار و تهدید امدادگران و خانواده هایشان،به منطقه ی زلزله زده ای جلب کنید که نیازمند توجه ایشان است.
و همچنین خطاب به جناب آقای هاشم زاده، معاونت محترم امنیتی دادستان تبریز، نگارنده ی کیفرخواست امدادگران منطقه زلزله زده…
جناب آقای هاشم زاده، به عنوان فرزندان این کشور و از سر دلسوزی به عرض می رسانیم راهی که در پیش گرفته اید جز بر بی اعتمادی بیشتر مردم و زیرسوال بردن دستگاه قضایی و پایمال کردن بدیهی ترین حقوق انسانی به جایی نمی رسد. به هر روی خواسته ای از شما نداریم. بدون شک خداوند داد ما را خواهد ستاند.
اسامی امضا کنندگان:
واحد خلوصی، حمیدرضا مسیبیان، اسماعیل سلمان پور، نوید خانجانی، بهروز علوی، هومن طاهری، شایان وحدتی، محمد امین صالحی، مسعود وفابخش، مرتضی اسماعیل پور، میلاد پناهی پور، فرید روحانی، محمد ارجمندی راد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر