جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ مهر ۱۸, سه‌شنبه

سایه سنگین ششصد روز حبس


روزی که مهدی کروبی در آن مناظره تاریخی میرحسین موسوی را خطاب قرار داد و از سختی های راه سخن گفت و آمادگیش را برای سخت ترین شرایط اعلام کرد، کسی باورش نبود که این همراهی تا اینجا ادامه یابد.
او برادرانه با نخست وزیر دوران جنگ اتمام حجت نمود و گفت: ما می مانیم. تا آخر هم می مانیم. باید با هم بمانیم. آیا مهندس موسوی برای آن دشواری ها و سختی ها آماده کرده است؟
آن پیر عرصه سیاست آنچه ما بعدها دیدیم در آیینه تجربیات و حدود 5 دهه مبارزه اش با استبداد دیده بود، وقتی در آن شرایط که کشور در هوای آزادی نفس می کشید، خطاب به میرحسین افزود: معلوم نیست چه بر سر ما می آید. مشکلات و سختی های متعددی وجود دارد. باندهای قدرت عجیبی در این سال ها شکل گرفته است.
مهدی کروبی که از همان اوان جوانی همواره در سنگر مبارزه بوده در این روزهای کهنسالی که هفتاد را پشت سر گذاشته، اما از جهاد می گوید و اینک «حتی در زمان شاه هم که مبارزه چریکی می کردم هیچوقت گمانم نبود که جهاد می کنم.» اما این بار که به میدان یک رقابت سیاسی آمده است، او از " جهاد " سخن می گوید و می داند چه کسانی در این صحنه نبرد در برابرش صف آرایی کرده اند.
خودش را برای سخت ترین شرایط آماده کرده بود و به همراه میرحسین موسوی پا به صحنه ای گذاشت که بس جدید بود و ویژه. دو نامزد انتخاباتی، دست برادری به هم دادند که هر بلایی هم سرشان بیاید، ایستاده اند تا آنجا که اعلام کردند: فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد.
این سخنی بود که پیش از حصر خانگی اعلام شد. وقتی حاکمیت در پی یافتن "مقصری" بود که همه بی کفایتی ها و سوء مدیریت ها و سوء تدبیرها را به گردن او بیندازد. وقتی هر سخنرانی و پیامی که از سوی رهبران جنبش سبز می آمد، لرزه بر اندام فرسوده حاکمان اقتدارگرا می انداخت. تا آنجا که گمانشان بود با به حصر کردن رهبران جنبش سبز، شاید بتوانند قدری به آرامش دست یابند.
امروز اما ششصد روز از حصر و حبس غیرقانونی و غیرشرعی گذشته است. با وجود همه خبرسازی ها و گزارشهای ساختگی در مورد اقرارها و ندامتها و پشیمانی هایی که آرزویش را داشتند، اقتدارگرایان نه تنها از این حصر سودی نبرده اند، بلکه تداوم حبس موسوی و کروبی و رهنورد منجر به ریزش بیشتر در اردوگاه شان و آشکار تر کردن اختلافاتشان شده است.
 در حالی که مشروعیت حاکمیت پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری شکننده شده بود با چنین اقدام خلاف قانون و اخلاقی بیش از پیش به شکاف دولت ـ ملت دامن زده شده و مشروعیت حکومت در میان افکار عمومی داخل و خارج بشدت آسیب دیده است.
سایه این حصر و حبس غیرقانونی بر جای جای کشور سایه افکنده  و هر تصمیمی که حاکمیت می گیرد و هر اقدامی که می خواهد به انجام برساند به بن بست بی اعتمادی مردم برخورد می کند.

حصر، دریچه ای برای آگاهی  
ششصد روز از حصر خانگی رهبران جنبش سبز می گذرد. حصری که نه تنها حصاری بر جنبش سبز نشد بلکه دریچه هایی از آگاهی و معرفت را به روی جامعه گشود. نزدیک دو سال است که حاکمیت در یک اقدام غیرقانونی و غیرشرعی میرحسین موسوی و مهدی کروبی را در خانه هایشان حبس کرده و اجازه ملاقات امن و مرتب با آنان را از نزدیکترین افراد خانواده نیز سلب کرده است.
حصری که حتی هیچیک از مقامات رسمی کشور نیز شهامت بیان رسمی اش را ندارند و با کتمان و انکار می کوشند از کنار آن بگذرند. حصری که مخالفت و واکنش شدید شخصیتهای سیاسی، علما و روحانیون، گروه های سیاسی، آحاد مردم  و حتی کشورهای خارجی را برانگیخته اما حاکمیت را از ادامه مسیری که می رفت باز نداشته است.
در این مدت بجز چند اظهار نظر غیررسمی که از سوی مقامات قضایی در مورد حبس رهبران جنبش سبز بیان شده، هیچ دادگاه نمایشی و محکمه فرمایشی و حکمی هم برای انجام چنین تصمیمی، محقق نشده است.
در حالی که رهبران جنبش سبز بارها آمادگی خود را برای حضور در دادگاه برای بیان حقایق در مقابل افکار عمومی اعلام کرده اند اما حاکمیت ترجیج می دهد برای حفظ "نظام" و به دستور مقامات "فراقانونی" این دو شخصیت سیاسی برجسته را که هر یک سابقه  سالها مبارزه و مسئولیت در حساس ترین مصادر جمهوری اسلامی را دارند در حصر غیرقانونی و غیرشرعی قرار دهد تا شاید به خیالی خام بحرانی را که هنوز وجودش را به رسمیت نشناخته اند، مهار کنند.

شروع حصری که به 600 روز رسیده
 حصر خانگی رهبران جنبش سبز بدنبال بیانیه آنان در حمایت از اعتراض آزادی خواهان تونس و مصر صورت گرفت. ماموران برای جلوگیری از حضور میرحسین موسوی در تظاهرات 25 بهمن دیواری آهنی بر معبر ورودی خانه وی در کوچه اختر کشیدند و بطور رسمی رفت و آمدهای وی را که از ماه ها پیش کنترل می شد، متوقف کردند.
همزمان نیروهای لباس شخصی به فرماندهی سرداران بسیج که بارها به خانه مهدی کروبی حمله کرده بودند، با تهاجم و شکستن شیشه و پرتاب سه نارنجک فرزند کروبی را بازداشت کردند و به خانه وی وارد شدند. هر چند مهدی کروبی به صراحت اعلام کرد یا با حکم قضایی و دادگاه وارد شوید یا جنازه مرا از این خانه ببرید، اما ماموران به داخل خانه وی هجوم برده و با حبس فاطمه کروبی در اتاقی مجزا وقطع ارتباطات، آغاز حصر خانگی را برای این رهبر جنبش سبز رقم زدند.
 پیش از آن، احمد جنتی در نماز جمعه، سخنگویی قشریون و اقتدارگرایان را به عهده گرفته و مدعی شده بود: "عده زیادی درخواست می‌کنند که سران فتنه دستگیر شوند"، و از  قوه قضائیه خواست که در این مورد "مصلحت اندیشی" کند و پیشنهاد داد که "سران فتنه در خانه خود زندانی شوند و تلفن و اینترنت آنها قطع شود."
با این فرمان که جنتی از تریبون نماز جمعه صادر کرد:"کاری که قوه قضائیه می‌تواند انجام دهد و من فکر می‌کنم که در اندیشه است که انجام بدهد، این است که ارتباط اینها را به کلی از مردم قطع کند. در خانه آنها باید بسته شود، رفت و آمدهایشان محدود شود، نتوانند پیام بدهند و پیام بگیرند و تلفن و اینترنت آنها باید قطع شود و در خانه خود باید زندانی شوند" عملا پروژه ی حبس و حصر رهبران جنبش سبز، علنی شد. محسنی اژه ای دادستان کل کشور اعتراف و اعلام کرد که کلیه ارتباطات و تلفن رهبران جنبش سبز قطع شده است
حصر غیرقانونی بود و غیرشرعی و هرچند مخالفت و انتقاد علما و مراجع و فعالان سیاسی و مدنی را برانگیخت ولی با سخت ترین شرایط ادامه یافت.

گزارش یک آدم ربایی
حبس که به دویست روزگی خود رسید، زندانیان سیاسی در بیانیه ای با محکوم کردن بازداشت غیرقانونی رهبران جنبش سبز که بیش از هرچیز به عملیات آدم‌ربایی و گروگان‌گیری شباهت داشت، اعلام کردند، «راهی که می‌تواند به خروج کشور از بحران فزاینده‌ی فعلی کمک کند و مانع از تحمیل هزینه‌های بیشتر به منافع ملی شود، پایان بخشیدن به حبس ظالمانه‌ی آقایان موسوی و کروبی و اجرای الزامات و شرایط حداقلی است که آقای خاتمی بیان کرده‌اند.»
در میان امضا کنندگان این بیانیه، اسامی زندانیانی از طیف‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از جمله جبهه‌ی مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، ادوار تحکیم، مجاهدین انقلاب اسلامی، نهضت آزادی، فعالان ملی-مذهبی، روزنامه‌نگاران، فعالان حقوق بشری و مشاوران مهندس موسوی دیده می‌شد.
این زندانیان که خود محبوس حاکمیت خودکامه و سرکوبگر هستند، از درون حصار فریاد برآوردند که «تجربه‌ی این کشورها نشان می‌دهد که به‌کارگیری ابزار زور و سرکوب برای مهار جنبش‌های ضداستبدادی عمری ندارد. البته برای جریان حاکم دشوار است که پس از پرداخت هزینه‌های سنگین، بپذیرد که نه تنها دستاورد قابل دفاعی نداشته بلکه به طور جدی درگیر بحران مشرعیت نیر شده و مشهود است که اندک فرصت‌های باقی‌مانده برای آن نیز رو به اضمحلال دارد.»
آنها در این بیانیه، حبس رهبران جنبش سبز را ظالمانه و غیرقانونی توصیف کردند و نوشتند: «ما زندانیان سیاسی امضاکننده‌ی این بیانیه ضمن محکوم کردن بازداشت غیرقانونی رهبران جنبش سبز که بیش از هرچیز به عملیات آدم‌ربایی و گروگان‌گیری شباهت دارد، اعلام می‌داریم راهی که می‌تواند به خروج کشور از بحران فزاینده‌ی فعلی کمک کند و مانع از تحمیل هزینه‌های بیشتر به منافع ملی شود، پایان بخشیدن به حبس ظالمانه‌ی آقایان موسوی و کروبی است.»

پژواک صدای حق خواهی
حبس رهنورد و کروبی و موسوی حتی خانواده های آنان را نیز در فشار مضاعف قرار داد؛ آنها برای ماه ها از کمترین حق ملاقات بی بهره شدند و دامنه حصر به رفتارهای سوء و غیرانسانی به خانواده ها هم رسید. فشارها آنچنان بود که در یک سالگی حصر فرزندان موسوی و کروبی یک بیانیه مشترک دادند و از ظلمی که این مدت بر آنها رفته پرده برداشتند.  دست یاری به سوی مردم دراز کردند و «از همه هموطنان مظلوم و رنج دیده و فداکار و از همه انسان های حق طلب و آزادی خواه و عدالت جوی،» هم گام با هموطنان داخل کشور که خواهان تسلط مردمسالاری واقعیند ، در جای جای جهان خواسته اند تا  «پژواک صدای حق خواهی آنها باشند.»
فرزندان موسوی و کروبی در پیام خود با اعتراض شدید، خواستار پایان حصر شدند و گفتند: «مسببین اینگونه رفتارها به خوبی می دانند که با اقداماتی چنین، در اراده عزیزان ما در حق خواهی خویش و دفاع از آرمان هایی که میلیون ها هم وطن مان در خیابان ها ابراز کردند و خون خود را نثار نمودند و ده ها شهید دادند و دچار حبس وشکنجه و انواع مسایل دیگر شدند و نیزهزاران زندانی که همچنان مقاوم و استوار در حبس اند؛ خللی ایجاد نخواهد کرد.»
 برخلاف تبیلیغات گسترده حکومت در مجامع عمومی و بین المللی که رهبران جنبش سبز به درخواست خودشان و برای امنیت جانی شان! تحت مراقبت هستند، خانواده موسوی و کروبی اعلام کردند: «آنها برخلاف خواست خود در بازداشت به سر می برند و جز تعدادی تماس تلفنی و دیدار محدود ،کوتاه و کنترل شده حق هرگونه ارتباطی با بیرون از آنها سلب شده است . آنها از حقوق قانونی خود محروم مانده اند . تا کنون هیچ شخص مسئولی حتی همین اقدام غیر قانونی راهم بنا بر جایگاه حقوقی خود نپذیرفته است . آنها از نظارت نهادهای بی طرف بر خوراک و سلامتی و دارو بی بهره اند . و در مورد امنیت و کجایی مکان نگهداری آنان ابهامات زیادی وجود دارد و این نگرانی‌ها روز به روز برای ما شدیدتر شده است.»

نگرانی های بی پایان، حصر بی حاصل
نگرانی نسبت به وضع آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد همچنان ادامه دارد و افزوده می شود. وقتی میرحسین موسوی در حصر، هفتاد سالگی را پشت سر گذاشت و برای یک عمل قلب عازم بیمارستان شد، این نگرانی ها دو چندان شد. وقتی مهدی کروبی در هفتاد و پنج سالگی در یک آپارتمان کوچک یک خوابه حبس می شود و حتی از تنفس هوای آزاد محروم است، حق خانواده است که بپرسد، به کدام جرم یک شهروند در کشور خود از حق تنفس هم محروم است. 
حبس و حصر رهبران جنبش سبز نه تنها مشکلی از حاکمان کم نکرد بلکه بر مشکلاتشان افزود. ریزش حامیان رهبر جمهوری اسلامی، جبهه بندی های جدید در میان به اصطلاح اصولگرایان و خط و نشان کشیدن های آنان در برابر هم، و قهر رییس دولت منتصب همه به نوعی از پیامدهای این حبس غیرقانونی بود و هست.
موسوی همه‌ آنچه را که شرط بلاغ بود، بازگفته و آنان را بارها دعوت به تبعیت از قانون کرده بود و پیشاپیش وعده بود که “اگر فکر می کنید با حبس و حصر رهبران جنبش سبز، حرکت مردم خاموش می شود، گمان خامی است. او به صراحت گفته بود: "جنبش ریشه‌دارتر از آن شده است که با محدویت و یا حذف امثال بنده متوقف شود."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر